قواعد التفسیر
بخش دوم: قواعد معناشناسی واژگانی
انتخاب كلمات و واژه هاى به كار رفته در جملات و عبارت هاى قرآنى كاملاً حساب شده است؛ به گونه اى كه اگر كلمه اى از جاى خود برداشته و كلمه ديگرى جایگزين آن گردد با این شرط که تمامى ويژگى هاى كلمه اصلی را ايفا كند، يافت نخواهد شد؛ زيرا گزينش واژه هاى قرآنى به گونه اى انجام شده كه ابن عطيه در اين باره گفته است:
«وَ كِتابُ اللهِ سَبْحانَهُ لَوْ نُزِعَتْ مِنْهُ لَفْظَةٌ ثُمَّ أُديرَ بِها لِسانُ الْعَرَبِ عَلى لَفْظَةٍ في أَنْ يُوجَدَ أَحْسَنُ مِنْها لَمْ تُوجَدْ»[1]؛ هرگاه واژهاى از قرآن را از جاى خود برداشته و تمامى زبان عرب را گرديده تا واژه اى مناسب تر پيدا شود، يافت نمى شود.
شيخ عبد القاهر جرجانى نیز چنین بیانی دارد:
«فَلَمْ يَجِدُوا فِي الْجَميعِ كَلِمَةً يَنبُو بِها مَكانُها، وَ لَفْظَةً يُنْكِرُ شَأْنَها أوْ يَرى أَنَّ غَيرَها أَصْلَحُ هُناكَ أَوْ أَشْبَهُ أَوْ أَحْرى أَوْ أَخْلَقُ، بَلْ وَجَدُوا اَتِّساقاً بَهَرَ الْعُقُولَ وَ أَعْجْزَ اْلُجُمْهُورَ»[2]
ادباء و بلغاء از دقت در چينش و گزينش كلمات قرآنى،كاملا فريفته و مجذوب گرديدند؛ زيرا هرگز كلمه اى را نيافتند كه متناسب جاى خود نباشد، يا واژه اى را كه در جايى بیگانه قرار گرفته باشد، يا كلمه ديگرى شايسته تر يا مناسب تر يا سزاوارتر باشد. بلكه آن را باچنان انسجام و دقت نظمى يافتند كه مايه حيرت صاحب خردان و عجز همگان گرديده است.
بنابراین توجه ویژه به واژگان قرآنی دارای اهمیت فراوانی است که برای هر پژوهشگر عرصه قرآن لازم و ضروری به نظر می رسد. در تمام سبک ها و روش های تفسیر قرآن، اولین گامی که برای پی بردن به معانی و مفاهیم قرآنی وجود دارد رجوع به مفردات و کشف معنای واقعی و مورد توجه خدای متعال است.
البته اعجاز قرآن در تمام ابعاد چه اعجاز بیانی و اعجاز بلاغی، اعجاز لفظى قرآن، اعجاز محتوایى قرآن و اعجاز قرآن از جهت آورنده آن در تمامی این ابعاد بایستی مورد مطالعه و تحقیق قرار بگیرد.
[1] - المحرر الوجيز، ص 279
[2] - دلايل الإعجاز، ص 28.