رفق و مدارا تا زمانی مطلوب و منطقی بوده و بهعنوان یک اصل کلی در تعاملات اجتماعی مورد تأیید اسلام است که بهواسطه آن:
1. حقوق مردم پامال نشود:
پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله): «رَأسُ العَقلِ بَعدَ الایمانِ بِاللّه، مُداراةُ النّاسِ فِی غَیرِ تَرکِ حَقّ؛ عاقلانهترین کارها بعد از ایمان به خداوند مدارا نمودن با مردم است بهطوریکه حقّی ضایع نشود».[1]
2. قوانین مسلم و لازمالاجرای اسلام زیر پا قرار نگیرد:
بهعنوانمثال بعد از فتح مکه زنی از قریش دزدی کرد. هنگامیکه حد اسلامی ثابت شد. سفارشها از اطراف شروع شد و از پیامبر (صلیالله علیه و آله) خواستند از اجرای حد صرفنظر کند، اما حضرت فرمود: «قانون الهی را نمیشود تعطیل کرد».[2]
یا هنگامیکه عدهای مسلماً به غیبت مؤمنی مشغول باشند و نصیحت در آنها اثر نکند دیگر جای مدارا نیست؛ و رفتاری مقتضی میطلبد تا از ادامهی غیبت جلوگیری شود و در این صورت رنجیدن دیگران مهم نیست؛ چون تکلیف این است که از حقوق مؤمنین دفاع شود.
3. موجب جسور شدن و سوءاستفاده انسانهای کمظرفیت و کمجنبه نشود.
حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) دراینباره میفرماید: «اِذَا کَانَ الرِّفْقُ خُرْقاً، کَانَ الْخُرْقُ رِفْقاً؛ رُبَّمَا کَانَ الدَّوَاءُ دَاءً، وَ الدَّاءُ دَوَاءّ؛ درصورتیکه رفق و مدارا، اسباب خرق و زحمت شود، تندی (و شدت عمل) عین رفق و مدارا است؛ (چنانکه) گاهی دارو موجب بیماری میشود و بیماری خود، دارو میباشد».[3]
مثلاً اگر کسی از مدارا و برخورد نرم اصلاح نشود و سوءاستفاده نماید و قصد تحقیر و خوار کردن داشته باشد، اینجا چون عزت از آن خدا است و خداوند خواری هیچ مؤمنی را نمیپسندد، باید با این شخص بهگونهای رفتار شود که دست از این کار بردارد.
بنابراین میتوان گفت، اگرچه اصل اولی در معاشرت با دیگران بر رفق و مدارا و محبت به آنان است؛ اما اگر این اصل کارساز نبود، نوبت به اصل دوم که همان شدت عمل است میرسد.
[1]. تحف العقول، ص ۴۲.
[2]. سیره نبوی، شهید مطهری.
[3]. نهجالبلاغه، ص ۴۰۳.