روزى سيد رضى "رحمه الله" در مجلس خليفه عباسى نشسته بود، با دستش ريشش را بلند مى كرد بالاى بينى مى گذاشت با سابقه اى كه ميان او و خليفه بود و خليفه را عقيده بر اين بود كه سيد دعوى خلافت دارد، خليفه به سيد گفت: كه گويا از ريش خود بوى خلافت استشمام مى كنی؟ سيد بالبداهه گفت: رائحه خلافت استشمام نمى كنم! بلكه رائحه نبوت استشمام مى كنم زيرا كه از اولاد پيغمبر خدايم .
منبع: قصص العلماء ص ۴۱۳.