مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب مادر شارژری
امتیاز کاربران 5

تولیدگر فیلم و صوت تولیدگر متن تولیدگر گرافیک

پرستوی مهاجر هستم. از تاریخ 22 خرداد 1401 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر فیلم و صوت تولیدگر متن تولیدگر گرافیک توزیع گر پیام رسان تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 9 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
مادر شارژری

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ سه‌شنبه, 28 آذر 02

مادر شارژری 

 

چشم هایم به کف زمین چسبیده بود و قدم هایم را می‌شمردم . هوای گرم، شیره جانم را مکیده بود. 

زیر سایه کاجی نیم سوخته جا خوش کردم. تا نفسی کشیدم صدای خنده‌های ریز دخترکی را شنیدم. برگشتم تا نگاهش کنم. دخترکی صورتی پوش با دامن چین چینی و موهای خرگوشی مشغول لی‌لی بازی بود. دائم سعی می‌کرد سنگش را در خانه هفتم بیاندازد اما نمی‌توانست. 

دخترک گرم بازی بود که پسرکی آن سوی کوچه داد زد و گفت: «سارا اگر نیایی مامان با شارژر میادا! » سنگِ بازی دخترک درست در خانه هفتم افتاد اما انگار بدنش یخ کرد و رنگ از صورتش پرید. تشویش در ذهنش از دور هویدا بود. دست راستش را بالا آورد و آستین پرنسسی دست چپش را بالا زد. رد سیم شارژر و کبودی‌هایش توی ذوق میزد. دخترک بغض کنان به سوی خانه‌اش دوید.‌

 

همین طور که به رفتن دخترک نگاه می‌کردم یاد روایتی افتادم. می‌گویند مردی در حضور موسی بن جعفر علیه السلام از فرزند خود شکایت کرد. امام به ایشان فرمود:« فرزندت را نزن، و برای ادب کردنش، از او قهر کن، ولی مواظب باش، قهرت چندان طول نکشد»

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما