روحانیونی که به منطق تبلیغی می روند، باید همکاری مناسب را با مسولین آنجا(دهدار، بخشدار، مخصوصا بسیج مسجد و پایگاه محله) داشته باشند. چه بسا عدم هماهنگی با مسولین بومی، و خدای ناکرده اختلاف با آنها، کار تبلیغی را تحت الشعاع قرار دهد.
مبلغان موفق، با مدیریت کردن اختلاف نظر با مسولان محلی، مخصوصا افراد مذهبی نظیر هیات امنا مسجد و پایگاه مقاومت منطقه(که چه بسا پایگاهشان در کنار مسجد باشد)، سعی می کنند کار تبلیغی خود را با حواشی کمتری به پایان برسانند.
مبلغتن موفق می دانند که برخی افراد، از اختلاف افراد مذهبی با هم(روحانی با بسیج و...) خوشحال می شوند. بنابراین آب به آسیاب آنها نمی ریزند. زیرا از داستان حضرت موسی با برادرش هارون، درس ها گرفته اند.
وقتی که قوم موسی(علیه السلام) بعد از غیبت ایشان، گوساله پرست شدند، حضرت به برادرش هارون گفت: تو که حاضر بودی چرا جلوشان را نگرفتی، گفت ای برادر من مقصر نیستم. «فَلَا تُشْمِتْ بىِ الْأَعْدَاء؛ پس با مؤاخذه كردن من، دشمن را شاد مكن.»[1]
پیام این آیه برای مبلغان دینی، آن است که متوجه باشند که اختلافات ما بین آنها و افراد مذهبی دیگر(که بنحوی در تبلیغ دین نقش دارند)، باعث سوءاستفاده برخی نشود.
نکته مهم: گر چه باید مبلغین، بهانه را دست برخی مغرضان ندهند و اختلافات را مدیریت کنند، اما این به معنی کوتاه آمدن از مواضع خود، و نظایر آن نیست. بلکه گاهی که اختلافات به هیچ وجه حل نمی شود(شاید به ندرت اتفاق بیفتد)، مبلغین ارجمند می توانند برای عدم سوءاستفاده برخی، منطقه را ترک کنند. زیرا در این شرایط امکان کار تبلیغی نیست و علاوه بر آن، ماندن در منطقه، باعث گستاخ تر شدن مغرضان خواهد شد.
--------------
پی نوشت:
1ــ اعراف/150