خداوندی که خیر مطلق است، بر موجودات تجلی میکند، اما ظرفیت موجودات در قبول این تجلی و نیل به نور جمال متفاوت است ودر نتیجه میزان قرب آنان به ساحت قدس ذات حق تعالی مختلف خواهد بود و بدین ترتیب، مراتب طولی از حیث قرب بعد، به واجب تعالی در عالم وجود، ضرورت پیدا میکند؛ یعنی موجودی که ظرفیت قویتر و عالی تری در پذیرش تجلی الهی دارد ،بیشتر از نور تجلی حق، کسب نورانیت نموده و در نتیجه محبت و مودت فزون تری را نسبت به ذات مقدس اله دارا میباشد لذا مقرب تر از دیگران خواهد شد . پس هر چه مرتبه ظهور و تجلی در موجود ی برترباشد، ظرفیت بیشتری برای تحقق حقیقت حبّ و قرب را دارد.
بنابراین افراد مختلف انسانی ، هر یک مظهر وآیینه نمودار اسمی و صفتی از اسمای صفات الهی بوده و مشمول مهر و محبت ویژه خداوند به مظاهر و مجالی خود میباشند.
صدر المتالهین مجموعه عالم هستی (عالم کبیر) را ،کتاب تکوینی جامع و کامل و مبسوط و مفصل خداوند میداند که کمالات ذاتی و معانی الهی اش را در آن به منصه ظهور نهاده است و انسان کتاب تکوینی مختصرو مصغّر حق تعالی است؛ به طوری که اگر با دیده تامل و تعمق در آیات و معانی آن نگریسته شود ، می توان به اسرار و معانی عالم کبیر راه یافت و بدین صورت به چکاد قله رفیع معرفت جمال و جلال اسمای و صفات حق نائل گردید [1] ؛ چنان چه مولوی به زیبایی این مطلب را بیان کرده است:
آدم اســـطرلاب اوصــــاف علوســــت
وصــف آدم مظهـر آیــات اوست
هر چه در وی می نمایـد عکس اوســت
همچو عکس ماه اندر آب جوست [2]
همچنین ملا صدرا می افزاید:« انسان مجمع نعمت های ظاهری و باطنی در ملک و ملکوت است»؛ کما اینکه خداوند این معنا را گواهی نموده است : ( وَ أَسبَغَ عَلَیکُم نِعمَهُ ظَهِرَةً وَ باطِنَةً) [3]
پس چنین موجودی ازین جهت که مظهر صنع و هنر نمایی و مرآت جمال و جلال صانع و خالق خویش است، شایسته مهرورزی ویژه است .
به هر حال استدلال ملاصدرا [4] در شایستگی محبوبیت انسان به صورت زیر تنظیم می شود :
قیاس 1
انسان، مجموعه عالم امکان است (صغری)
مجموعه عالم امکان، جمال خداوند است ( کبری )
پس انسان جمال خداوند است (نتیجه)
قیاس 2
انسان جمال خداوند است (صغری)
خداوند دوستدار جمال خویش است (کبری )
پس خداوند دوستدار انسان است (نتیجه)
وی به همین دلیل عشق و محبت به انسان را «عشق اصغر» [5] می نامد که انسان نسخه و نمونه ای از عالم کبیر و محتویات آن است؛ چنان که ایشان در جای دیگری می گوید:
« از میان موجودات عالم ، فقط انسان است که کمالات همه اشیای عالم را به نحو بالقوه داراست.» [6]
اهل معرفت هم مرتبه انسان را، «کون جامع» و مظهر اسم شریف «الله» می دانند، چرا که نوع انسان بالقوه واجد همه کمالات و مظهر اسم اعظم حق است که سایر اسمای در آن منطوی است. در نتیجه او مظهر اسمای جمال و جلال الهی به نحو اجمال است و لذا فقط انسان است که میتواند علم الاسماء را تحمل و مظهریتهمگی را کسب کند ؛ بر خلاف سایر موجودات، حتی فرشتگان که مظهر یک اسم یا اسمای خاصی هستند.
بدین سبب ملا صدرا می گوید :
« اگر این حدیث منصوب به پیامبر (ص):«ان الله خلق آدم علی صورته» [7] متقن و معتبر باشد ، مقصود این است که آفرینش آدم بر صفات جمال و جلال و اوصاف ثبوت و سلبی حق است؛ یعنی آدم مظهر این صفات است» [8] .
به گفته الهی قمشه ای:
« انسان خلیفة الله و مظهر کل الکمال است؛ یعنی مستجمع کلیه اوصاف الهی به نحو خلافت و ظلیت است» [9] .
از همین رو انسان در عالم خاکی ، واسطه فیض و رحمت حق به سراسر هستی است و از سوی دیگر، دروازه عبور و کاروان سلوک و نردبان عروج از تنگنای طبیعت به بی کران ماورای طبیعت است. به عبارتی ،انسان منشأ حرکت و جریان هستی در قوس صعودی و نزولی وجود است؛ یعنی در قوس نزولی، واسطه فیض هستی است و در قوس صعودی ، وسیله رهایی ماده از چرخه مادی طبیعت.
ابن عربی در مورد محبت حضرت حق سبحانه به انسان میفرماید:
« فالحب الالهی هو حب الله لنا ...» [10]
آنگاه میگوید : که محبت خداوند نسبت به بندگانش آغاز و انجام نداشته وهمیشگی ودائمی است و نقطه پایانی برای آن وجود ندارد:
« فحب الله عباده لا یتصف بالبدء و لا بالغایة فانه لا یقبل الحوادث و لا العوارض لکن عین محبته لعباده عین مبدأ کونهم متقدمینهم و متاخرینهم الی ما لا نهایة له» [11] .
این محبت حدوث پذیر نیست ؛ بلکه شامل همه موجودات در هر حالتی، چه در حال عدم و چه در حال وجود میشود؛ چرا که آنان همواره معلوم خداوندند و همانند علم خدا به پدیده ها، همیشگی است [12] .
وی همچنین محبت الهی را مقدم بر همه محبت ها می داند [13] ؛ کما اینکه بزرگان اهل معرفت نیز به شهادت آیه (فسوف یاتی الله بقوم یحبهم و یحبونه) [14] و تقدیم « یحبهم» بر «یحبونه» ، محبت حق به خلق را عمود خیمه محبت در پهنه پهناور هستی می دانند.
یعنی در مسیر نزولی ،«یحبّهم» تبلور و تجلی «حب حق به خلق» است که خداوند محب و دلداده است و بندگان صالح و صادق محبوب و دلدار، ولی در سیر صعودی، «یحبونهم» مظهر «حب خلق به حق» است.
اگر تقدیم «یحبّهم» بر «یحبّونهم» نبود ، کسی جرأت و جسارت نداشت که دعوی محبت کندو به همین رو عارفان ،محبت الهی (حبّ خلق به حق) را موهبت و مرحمتی از جانب حضرت حق می دانند که مرهون عنایت ویژه آن نگار غیبی است.
شیخ نجم الدین رازی میگوید: « یحبّهم و یحبّونه» انعامی است که هیچ موجود دیگری جز انسان ، استحقاق این سعادت نداشت و به تشریف محبت ، هیچ موجود دیگر را مشرّف نکردند. ملائکه مقرب را فرمود : (بل عِبادٌ مُکرَمونَ) [15] اسم محبی و محبوبی خواص انسان را ثابت فرمود و این مرتبه ، تمامی نعمت منعم است [16] .
ابن عربی و دو رویکرد محبت خدا به انسان
شیخ اکبر پس از تعریف و تبیین حبّ الهی خدا به خلق ، اینگونه مهرورزی را به دو صورت دانسته و برای هر صورت نیز شواهدی را عرضه مینماید :
1. محبت خدا به خلق به خاطر خودش (حبه ایانا لنفسه) [17]
2. محبت خدا به خلق به خاطر خودشان (حبه ایانا لنا) [18]
توضیح: مراد شیخ اکبر از صورت اول ،آن است که خداوند ، بندگانش را برای خود دوست میدارد که در این رویکرد، محبتش را «لنفسه» مینامد و مراد وی از از صورت دوم ، آن است که خداوند بندگانش را برای خودشاندوست میدارد که در این رویکرد، محبتش را «لنا» میداند؛ یعنی برای غیر خودش میباشد.
انگاه شواهد و دلایلی را برای توضیح هر یک از این دو صورت ذکر میکند .
شواهد و دلایل رویکرد اول ، «حب الهی لنفسه» [19]
1. خداوند در حدیث قدسی فرمود: « کنت کنزاً لم اعرف فاحببتُ ان اعرف فخلقت الخلق فتعرفتُ الیهم فعرفونی» [20] . برابر این سخن خداوند، هدف از آفرینش انسان ،شناخته شدن خود خداوند است که در نتیجه به محبوبیت خدا متجر میگردد.
2. کریمه شریفه : ( وَ مَا خَلَقتُ الجِنَّ وَ الاِنسَ اِلا لِیَعبُدونِ ) [21] ، نیز میرساند که غرض خدا از خلقت انسان، معبود و محبوب واقع شدن خود اوست.
3. کریمه شریفه : ( ألم تَرَ أَنَّ اللهَ یُسبِّحُ لَهُ مَن فِی السَّمواتِ وَ الارضِ ) [22] ،که مخاطب آن شخص پیامبر (ص) است و نیز کریمه شریفه: ( أوَلم یَرَوا اِلَی مَا خَلقَ اللهُ مِن شیءٍ یتفیَّؤا ظلاله عن الیمین و الشمایل سجدا لله و هم داخرونَ ) [23] که مخاطب آن عقلا و اهل کشف و شهود هستند ، به وسعت تسبیح و سجده سایه در برابر خداوند اشاره میکند که این مطلب شاهد و دلیلی بر محبت خدا به خلق به خاطر خودش میباشد .
4. سجده واعضا و جوارح انسان در برابر خدا و شهادت آنها به اعمال انسان در قیامت نیز، نشانه و قرینه ای برای حبّ الهی لنفسه است، زیرا که همه در سجده و عبادت او هستند.
5. خداوند توحید خود را دوست دارد [24] و علاقه دارد که آدمیان او را به یگانگی و یکتایی بستایند و لذا دوستدار انسان موحد است ؛ چرا که مطلوب خداوند را به مرحله ظهور آورده است. این امر نیز شاهدی برای حب الهی « لنفسه» میباشد.
شواهد و دلایل رویکرد دوم؛ «حب الهی لنا» [25]
1. آفرینش آفریدگان و از جمله انسان، شاهدی برای اظهار ارادت خداوند به بندگان است. اگر این محبت نبود، عالم هستی به کسوت ارجمند وجود و لباس زیبایی هستی مفتخر نمی گشت .
2. ارسال رسل، انزال کتب و ایضاح سُبُل در عالم انسانی و نشان دادن راه های سعادت و هدایت و احکام تشریعی و فرمان به اطاعت و ترک معصیت ، شاهد و دلیلی برای محبت خداوند به بندگان به خاطر خود بندگان است [26] .
3. اقامه حدود الهی نسبت به اهل عصیان و طغیان ، که موجب طهارت و پاکی آنان می شود، دلیل دیگری بر اینگونه محبت الهی است؛ یعنی هدایت و سعادت انسان در دنیا و عقبی ، حاصل مودّت خدا به بندگانش میباشد .
4. برداشتن عذاب دوزخ از گناه کاران در روز قیامت نیز، دلیل دیگری بر محبت الهی به بندگان به خاطر مصالح آنان است. ابن عربی این امور چهارگانه را دلیل تاثیر محبت خدا به بندگان برمی شمارد.
. مثنوی معنوی، دفتر 6 ، ابیات 3138 و 3139 [2]
. لقمان، آیه 20 : نعمت های آشکار و پنهان خود را به فراوانیبر شما ارزانی داشته است. [3]
. شرح توحید صدوق ، ج2 ،ص232و 551 [7]
. اسفار اربعه،ج7، ص 181،فصل 20. [8]
. حکمت الهی ، عام و خاص،ج 1 ، ص144 [9]
. الفتوحات المکیه، ابن عربی، ج2،ص 323 [10]
. همان، ص 324،« فنسبة حب الله لهم نسبة کینونته کانت معهم اینما کانوا في حال وجودهم». [12]
. ارکان عرفان ، مجموعه چهار رساله مشهور از عرفان اسلامی ، رساله عقل و عشق، ص32 [16]
. الفتوحات المکیه، ج 2،ص323. [17]
. الفتوحات المکیه، ج2، ص331 [24]