مذهبی صورتی، شیعه هیئتی
اصطلاح مذهبی صورتی چند سالی است در کشور رایج و بعد از فوت خانم مهسا امینی شایعتر هم شده است. معمولا این عبارت را مذهبیهای انقلابی که به اسلام سیاسی حداکثری معتقدند برای توصیف کسانی به کار میبرند که طرفدار مهربانی و خوشرویی با مخالفان سیاسی و عقیدتیاند و یا در اجرای احکام شرعی آن سختگیری گروه مقابل را ندارند. در مقابل، صورتیها هم آنها را به سختگیری بیجا و طرد اکثریت مردم متهم میکنند. در این باره چند نکته گفتنی است:
یک: مذهبی صورتی مفهومی غلطانداز است که بد جا افتاده؛ مثل مفهوم آزادی. بسیاری از آزادی دفاع میکنند و شماری هم به آن میتازند در حالی که دهها معنای مختلف میتوان برایش برشمرد یا مفهوم آقازادگی که به صورت منفی جاافتاده است، در حالی که فرزندان بسیاری از مشهوران، ثروتمندان یا قدرتمندان خود نیز انسانهای محترم و فرهیختهای اند که موفقیتشان به خاطر تلاش خودشان است نه سوء استفاده از نام پدر. پس برای ستایش یا نکوهش صورتیگری، اول باید دقیقا معنای آن را مشخص کرد.
دو: مذهبیهای صورتی با مخالفان دین و نظام مهربانترند و این مولفه مهمی برای جذب دلهاست. قرآن به پیامبر میفرماید: «اگر خشن و سنگدل بودی، (مردم) از اطرافت، پراکنده میشدند؛ آل عمران، ۱۵۲» تا وقتی با مخالفان و دگرباوران مهربان و پذیرای آنها نباشیم زمینهای برای گفتگو پدید نمیآید. پس اگر تنها عیب صورتیگری، رواداری با غیر باشد نقطه قوتشان را ضعف پنداشتهاند. چه بهتر که منتقدان، خود را به این زینت بیارایند نه آن که دیگران را از آن محروم کنند!
سه: در آن طرف ماجرا، مذهب خطوط قرمز تغییرناپذیر هم دارد. نمیتوان هر روز به خاطر تغییر گرایش جامعه که معمولا نتیجه ذائقهسازی رسانههاست از خطوط قرمز مسلم شرعی عقب نشست و نام «جذب حداکثری» رویش گذاشت. فرض کنید روزی در جامعه ما اکثریت مردم به این نتیجه برسند که ازدواج بیهوده است و بهتر است همجنسبازی جای ازدواج متعارف را بگیرد. آیا باید به خاطر میل اکثریت، دین را تغییر و به جواز همجنسبازی فتوا دهیم؟ البته تغییرناپذیری دین به معنای این نیست که مجریان دین مجازند مردم را به پیروی از دین مجبور کنند. اجبار به پیروی از دین یک حرف است و دفاع از مرزهای عقیده و شریعت حرفی دیگر.
چهار: همزمان با مذهبیهای صورتی، جریان دیگری در دل شیعه دارد رشد میکند که آن را تشیع هیئتی مینامم؛ کسانی که تمام دین را در مناسکی مانند عزاداری، پیادهروی اربعین، جشنهای مولودی و مراسم نُه ربیع خلاصه میکنند و همزمان به واجبات و محرمات دینی کمتوجهاند. چند سال پیش یکی از دوستان صمیمیام به این جریان مبتلا شد و در نهایت سر از انحرافات عقیدتی درآورد. یادم میآید زمانی که هماتاق بودیم شبی دیر وقت به اتاق آمد. روی گونههایش جای زخم بود. با نگرانی پرسیدم: «چی شده؟ دعوا کردی؟» یکی دو بار جواب سر بالا داد. اصرارم را که دید اعتراف کرد: «شب شهادت امام باقره. تو هیئت لطمه زدم.» گمان نمیکنم حتی امام صادق علیهالسلام برای شهادت پدر بزرگوارش لطمه زده باشد! گاهی هم که نقدی میکنیم، بیدرنگ به مخالفت با دستگاه امام حسین علیهالسلام و زیر پا گذاشتن سخن رسول خدا متهم میشویم. گویا پیامبر فقط به عزا دستور داده و هیچ توصیهای درباره نماز و حجاب و حقالناس نداشته است!
پنج: رشد همزمان مذهبی صورتی و تشیع هیئتی نگرانکننده است. نقطه مشترک هر دو، کمتوجهی به وظایف شرعی است. یکی به خاطر جذب حداکثری و دیگری به امید رستگاری از راه هیئت و عزا. امیر مومنان پاسخ صورتیها و هیئتیهای تند را به زیبایی و اختصار داده است. انگار همین امروز به گروه دوم میفرماید: «کارهاى مستحب اگر به واجبات زیان برساند موجب نزدیکی به خدا نمىشود؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۹» پس اگر عزاداری مزاحمتی برای مردم درست کرد یا شب دیر خوابیدند و نماز صبحی قضا شد نباید در انتظار رستگاری بنشینند. در سخنی دیگر هم که گویا خطاب به صورتیهاست میفرماید: «فقط دو شخص کمرم را شکستند؛ عالمی که از انجام گناه ابا ندارد و نادانی که اهل عبادت باشد. آن عالم با ارتکاب گناهان، مردم را از دینداری فراری میدهد و این نادان، به خاطر جهلش مردم را به سمت باطل میکشاند؛ غرر الحکم، ص ۶۹۶» مقصود ما بخش دوم حدیث است. مذهبی صورتی مردم را به سوی آن چه که دین میداند (و در واقع دین نیست) میکشاند. مثلا به دنبالکنندههای صفحه اینستاگرامش میگوید سگ نجس نیست یا بدون حجاب میشود نماز خواند. به شکل ناخواسته – انشاءالله ناخواسته است! - شریعت را تغییر میدهد و تصور میکند کار نیک انجام میدهد. به قول قرآن: «آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترینِ (مردم) در کارها، چه کسانی هستند؟ آنها که تلاشهایشان در زندگی دنیا گم (و نابود) شده؛ با این حال، میپندارند کار نیک انجام میدهند؛ کهف/ ۱۰۳ و ۱۰۴»