احتکار مجاز!
دیشب (23 فروردین) اتفاقی تلویزیون میدیدم. یکی از بخشهای خبری گزارشی درباره حفظ ارزش پول ملی پخش میکرد.
میگفت مردم هزاران میلیارد تومان طلا و ارز در خانه دارند و سپس آیه 34 سوره توبه را نمایش داد که میفرماید: «... آنها را که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) میسازند و در راه خدا انفاق نمیکنند به مجازات دردناک بشارت بده» بعد دو روحانی در صفحه تلویزیون ظاهر شدند که داشتند آیه را تفسیر و آن را به نگهداری ارز و طلا در خانه تطبیق میکردند. در این باره گفتنی است:
در زمان نزول این آیه، سکههای رایج معاملاتی از جنس طلا و نقره بودند و اصطلاحا ارزش ذاتی داشتند. به خلاف زمانه ما که ارزش اسکناسهای ِدر بالش یا صفرهای حساب بانکی متاثر از شرایط مختلف، کم و زیاد میشود.
بنابراین اگر کسی در آن زمان، طلا و نقره میاندوخت ثروت حقیقی را احتکار و جامعه را از گردش آن محروم کرده بود.
همچنین با توجه به نبود تورم در آن دوره، ذخیرهسازی و راکد نگه داشتن پول هیچ توجیه عقلانیای - مگر نگرانی بیجا از مشکلات احتمالی آینده که بیاعتمادی به رازقیت خداوند است - نداشت، ولی زمانه ما کاملا متفاوت است.
تورم وحشتناکی که گلوی جامعه را محکم گرفته است و گویا فعلا هم قصد رهاییاش را ندارد مردم را مجبور کرده به هر طریقی که شده از دارایی خود محافظت کنند.
کسی که در سال 95، صد میلیون تومان پول در بانک داشته، امروز داراییاش حدود هشت میلیون تومانِ سال 95 ارزش دارد، زیرا آن موقع دلار سه هزار و پانصد تومان بود و امروز حدود پنجاه هزار تومان. اگر چه در همین شرایط هم نگه داشتن دلار و طلا در خانه، تضعیف پول ملی را به دنبال دارد ولی تلاش مردم برای حراست از داراییشان با عدم پرداخت زکات و یا شانه خالی کردن از مسئولیتهای اجتماعی فرق میکند. بنابراین آیه شامل مردمی که در وانفسای تحریم و تورم، ارزش سرمایهشان را حفظ میکنند نمیشود.
فرض میکنیم آیه شریف شامل ذخیرهکنندگانِ دلار و طلا در منزل هم میشود و میخواهد بگوید آنان شرعا مکلفند پول خود را به چرخه اقتصادی بازگردانند و گر نه به عذابی دردناک گرفتار خواهند شد. حال سوال اینجاست که مسئولان چه راهی پیش پای مردم برای انجام دادن این تکلیف گذاشتهاند؟ کدام بازار مفید، سودده و مطمئن را برایشان فراهم کردهاند تا این وظیفه شرعی را انجام دهند و پول خود را در آن سرمایهگذاری کنند؟ نمیشود برای ورود پولهای خانگی به عرصه تولید هیچ زمینهای فراهم نکرد و همزمان یقه مردمِ نگرانِ پسانداز را گرفت. سه سال پیش همین مردم با وعده مسئولان به بورس آمدند تا هم کمکی به اقتصاد کشور کنند و هم سودی نصیب خانواده خود. سرمایههایشان مثل آبی که به صد درجه برسد، بخار شد و به آسمان رفت. (نگارنده هم یکی از آنهاست که البته به دلیل سرمایه اندک، زیان کمتری دید!) وضعیت کارهای تولیدی هم که مشخص است. از آییننامههای خلقالساعة و مانعتراشیهای کاغذبازانه تا فشار مالیاتی و قیمتگذاری دستوری که چون زنجیر دست و پای اهالی تولید را بسته و انگیزهشان را از میان برده است.
فرض کنیم مردم بر همه موانع ضد تولیدی غلبه کنند و به این سمت بیایند. با توجه به تورم کمسابقه کنونی، هر چقدر هم سود کنند باز موج گرانیهای تازه، قایق زندگیشان را به عقب خواهد راند. بسیاری از تولیدیهای فعال هم کمکم دارند کرکره را پایین میکشند، چون افزایش قیمت مواد اولیه، آنها را بر سر دو راهی باطلی نشانده است. اگر نرخ نهایی کالا را متناسب با تورم مواد اولیه بالا بکشند، مشتری توان خرید ندارد و اگر روی قیمت فعلی بایستند، زیان میکنند.
رسانه ملی تنها زمانی حق دارد عملکرد مردم را به قرآن عرضه کند و با شاخصهای آن بسنجد که پیش از آن، رفتار مسئولان را به تیغ نقد نهجالبلاغه سپرده باشد؛ میراث همان امام عزیزی که این روزها سوگوار شهادتش هستیم.
همین یادداشت در پایگاه خبری وقایع روز: https://vaghayerooz.com/000DWH