آنچه از قرائن به دست می آید این است که حضرت ابراهیم به اصل معاد عقیده مند بوده و عقیده ی عدم ایمان به معاد در باره ی ایشان مردود است. برای توضیح بیشتر این مطلب توجه شما را به یک آیه و روایت جلب می نمایم.
هنگامی که حضرت ابراهیم تقاضا می کند که گوشه یی از معاد را به نشان دهد، خداوند در جوابش این چنین می فرماید که «ألم تؤمن» مگر ايمان نياورده اي؟ او هم در جواب خداوند مي گويد: «بلي و لكن ليطمئنّ قلبي» آري «ايمان آورده ام» مي خواهم قلبم آرامش يابد».
در این آیه فقط درخواست صحنه ای از احیای مردگان برای اطمینان و آرامش قلبش را از خداوند درخواست کرده نه اینکه درباره ی اصل معاد صحبتی کرده باشد.
دلیل دیگری که بیانمیشود این است که حضرت ابراهیم در مقابل بت پرستان از استدلالهایی استفاده کرده است که اعتقاد ایشان به معاد را اثبات می کنند. در سوره شعراء آیه ۸۱ و ۸۲ حضرت خطاب به مشرکان اینگونه می فرماید که:
وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ (81) وَالَّذِي أَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ(1).روایت از امام رضا در ذیل همین آیه از ایشان سوال کردند«أكان في قلبه شك قال لا و لكنه اراد من الله الزياده في يقينه. آيا در قلب ابراهيم شكي نسبت به قيامت بود حضرت فرمودند نه لكن او از خداوند خواست كه يقينش را زياد نمايد».(1)تفسیر تسنیم زندگی یک صفحه ۱۴۳