تصویربرداری تمدنی
یکی از اقسام تصویربرداری، عکسبرداری ماهوارهای است که در اصطلاح به تصویرنگاری از زمین یا سیارهها با استفاده از ماهواره اطلاق میشود. گاهی این نوع تصویربرداری به منظور جاسوسیهای امنیتی و اطلاعاتی استفاده میشود و کاربردهای متعدد دیگری همچون زمینشناسی، کشاورزی، مطالعات شهری، محیطزیست و... نیز دارد.
در این میان نوع دیگری از تصویربرداری نیز وجود دارد که به آن عکسبرداری هوایی گفته میشود. عکسبرداری هوایی نیز مانند تصویربرداری ماهوارهای در راستای مطالعات زمینشناسی، ساختوساز جادهها، کشاورزی، و... بسیار مفید و کارآمد است. افزون بر این، تصویربرداری هوایی گاهی با اهداف نظامی و امنیتی نیز انجام میشود. شاید برایتان جالب باشد که گاهی عکاسان حرفهای از باب تفریح و میل شخصی نیز این نوع عکاسی را انتخاب میکنند.
دوربینهای عکسبرداری هوایی از ابعاد بزرگی برخوردار هستند. این دوربینها معمولاً بر روی کف هواپیما نصب میشوند و سپس برای تصویربرداری به نقطه موردنظر ارسال میشوند.
میان این دو نوع تصویربرداری به لحاظ مقیاس، ذخیره دادهها، روند انجام کار و... تفاوتهای اساسی وجود دارد که از آن عبور میکنیم.
این دو نوع تصویربرداری پیوند بسیار عمیقی با تمدنسازی نوین اسلامی دارد. این پیوند عمیق نه از روی مبالغه است؛ بلکه به دلیل نیازی است که تمدنسازی محتاج آن است. هر ملتی که قصد سفر به سوی تمدنسازی را دارد، از آغاز راه میبایست نقشه جامعی برای خود به تصویر بکشد. برای نمونه در کشور ایران، میبایست از سویی به تاریخ کهن و فاخر خود نگاه کند و از سوی دیگر مبانی ارزشی دینی را در پیش روی خود داشته باشد. یک نگاهش به روابط بینالملل باشد و از دیگر سو به تحکیم ساختارهای داخلی خود چشم بدوزد. افزون بر این صدها دوگانه دیگر مانند علم و عمل، سیاست و معنویت، دین و دنیا، آخرت و پیشرفت، جامعیت و کارآمدی متخصصانه، انسان و خدا را در نقشه جامع خود گنجانده باشد.
نگرش ماهوارهای و هوایی در اندیشه و رفتار تمدن ساز، آثار و پیامدهایی ایجاد می کند که به شرح ذیل است:
1. تمدنساز کره زمین را در یک روستا و یا شهرستان خلاصه نمیکند؛ بلکه خود را با یک جمعیت میلیاردی در جهان مواجه میبیند که با نگاه ماهوارهای حتی میتواند از ظرفیت آنها نیز در مسیر پیشبرد اهداف خود بهرهمند شود.
2. اجازه نمیدهد قدرتطلبان جهانی او را یک بار با مسئله حجاب و یک روز با مسئله فوتبال و دیگربار با کنسرت از متن تمدنسازی دور کنند. او به خوبی میداند که تغییر و تحول ساختارهای تمدنی میبایست به دور از هیاهوی رسانه صورت گیرد. رسانهها تا زمانی قدرت فرافکنی دارند که ساختارها معیوب باشند، پس از تحول ساختارها به نفع اسلام آنها دیگر قدرت مقابله و گفتگو را از دست میدهند. زیرا مردم به خوبی کارآمدی ساختارهای دینی را حس میکنند. در نتیجه به هیچ وجه درگیر حواشی نمیشود.
3. کلاننگری با گوشت و پوست او عجین میشود. او میداند که قرار است تغییرات بزرگی در سطح جهان رخ دهد؛ بنابراین از نگاههای سطحی و جزئی عبور میکند. او خود را معطل مسائلی که در مسیر زندگی مردم کاربرد ندارند نمیکند. زیرا از بالا بر مسائل مردم و جهان اشراف دارد.
4- همافزایی و ایجاد روابط گسترده میان دوستان و سایر تمدنسازان را سرلوحه کار خود قرار میدهد. زیرا با توجه به اشرافی که دارد میداند که کارهای بزرگی پیش روی اوست و به تنهایی از عهده آنها برنمیآید. در واقع قانون جذب حداکثری و دفع حداقلی را خطمشی خود قرار میدهد. احزاب سیاسی، گروههای فرهنگی، تشکلهای مذهبی، اصناف گوناگون، همه را با محوریت تمدنسازی نوین اسلامی گرد خود جمع میکند. هر نفر برای او سرمایهای برای برداشتن گامهای بزرگ محسوب میشود.
5- آگاهیهای گسترده و قدرت همهجانبه او، ابتکار عمل در صحنههای تصمیمگیری را به ارمغان میآورد. در زمانی که همه مات و مبهوت به تماشای صحنه نشستهاند، او به راحتی راه همواری را پیشنهاد میدهد. منفعل اقدام نمیکند. چون به نقشه راه سیطره کامل دارد.
در نهایت همان گونه که نگاه نقطهای در حرکتهای خرد لازم است، تصویربرداری ماهوارهای و هوایی نیز در حرکتهای تمدنی بسیار ضروری است.