مولای من
از روزی که دلم به پیش تو راه یافت برنگشت تو عشق بودی و باق هوسی چه خوب که دلم در پی هوسی نرفت. دلم با نام تو ویاد توو داغ غمت خو گرفت چنان که در پی بانگهر کاروان نمی رود و چون گریه ای اگر هست بر هزارتو خوش است پس خوشم از آن که همه
عمر سر بر آستان تو نهادم و پا پس نگذاشتم