مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب مناظره‌ای شندنی بین مرحوم شیخ مفید و عالم سنی
امتیاز کاربران 5.0

تولیدگر محتوا فاخر در اشراق

حجت پناه زاده هستم. از تاریخ 24 آبان 1394 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم.
من در مرسلون تعداد 184 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
مناظره‌ای شندنی بین مرحوم شیخ مفید و عالم سنی

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ یکشنبه, 14 آبان 02

یکی از شخصیت‌هایی که نقشی اساسی در نشر علوم اهل‌بیت علیهم‌السلام و تبیین مبانی اعتقادی تشیع ایفاء نمود، جناب حمد بن محمد بن النعمان ملقب به شیخ مفید رحمه‌الله متوفی 413 هجری قمری بود.‏


این بزرگوار علاوه بر مؤلفات و مصنفاتی که داشتند، مناظراتی نیز با علمای سایر مذهب داشتند که در کتب مختلف به دست ما رسیده است.


یکی از این مناظرات، مناظره‌ای بود که بین ایشان و علی بن عیسی رُمّانی صورت گرفت.


عالم بزرگوار مرحوم ورام بن ابى فراس (متوفاى 605 هجرى) جریان این مناظره را چنین نقل می‌کند:

 مفید اصالةً اهل «عکبرا» بود. در ایّام‏ کودکی همراه پدرش به بغداد رفت و نزد ابوعبدالله معروف به «جُعَل» به تحصیل‏ پرداخت.
سپس به مجلس «ابو یاسر» که در دروازه خراسان تدریس می‏کرد حضور یافت. ابویاسر او را برای تحصیل علم کلام به‏ «علی بن عیسی رُمّانی» ارجاع داد و گفت: چرا به‏ نزد او نمی‏روی تا از او کلام بیاموزی؟
مفید گفت: او را نمی‏شناسم و کسی ندارم مرا به او معرفی کند.
ابویاسر نیز یکی از شاگردان خود را همراه او کرد و نزد رُمّانی فرستاد.
چون‏ مجلس رُمّانی از فضلا و دانشمندان پر بود، مفید در انتظار نشست و به‌تدریج که مجلس خلوت شد، نزدیک‌تر رفت.
در آن اثناء مردی از اهل بصره آمد و بعد از گفتگویی طولانی از رُمّانی پرسید:
«مَا تَقُولُ فِی یَوْمِ الْغَدِیرِ وَ الْغَارِ»: چه می‌فرمایید درباره حدیث «غدیر» (که به عقیده شیعه، پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلّم، امیر مؤمنان علیه‌السلام را جانشین بلافصل خود گردانید) و داستان «غار» (که به اعتقاد اهل سنّت، دلیل بر فضیلت ابوبکر است)؟
علی بن عیسی رُمّانی جواب داد:
«أَمَّا خَبَرُ الْغَارِ فَدِرَایَةٌ وَ أَمَّا خَبَرُ الْغَدِیرِ فَرِوَایَةٌ وَ الرِّوَایَةُ لَا تُوجِبُ مَا تُوجِبُ الدِّرَایَةُ»: داستان غار، درایت (امری مسلّم و معقول) است؛ و حدیث غدیر، روایت و منقول است؛ و آنچه از درایت و امر مسلّم استفاده‏ می‏شود، از روایت مستفاد نمی‏گردد.
مرد بصری سکوت کرد و از مجلس بیرون رفت.

در این هنگام، مفید خود را به رُمّانی نزدیک گردانید و گفت: سؤال دارم!
رمّانی گفت: بپرس.
شیخ مفید گفت:
«مَا تَقُولُ فِیمَنْ قَاتَلَ الْإِمَامَ الْعَادِلَ»: چه می‌فرمایید درباره کسی که بر امام عادل خروج کند و با وی جنگ نماید؟
رمّانی جواب داد: «او کافر است». بعد استدراک کرد و گفت: «نه! فاسق است».
شیخ مفید پرسید:
«مَا تَقُولُ فِی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه‌السلام»: راجع به امامت امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام چه می‌گویید؟
رمّانی جواب داد: او امام است.
مفید پرسید:
«فَمَا تَقُولُ فِی یَوْمِ الْجَمَلِ وَ طَلْحَةَ وَ الزُّبَیْرِ»: درباره جنگ جمل و طلحه و زبیر (دو آتش‏افروز جنگ جمل که بر ضد امیرالمؤمنین علیه‌السلام خروج کردند) چه می‌فرمایید؟
رُمّانی گفت: آن‌ها از این عمل، توبه کردند.
شیخ مفید فرمود:
«أَمَّا خَبَرُ الْجَمَلِ فَدِرَایَةٌ وَ أَمَّا خَبَرُ التَّوْبَةِ فَرِوَایَةٌ»: داستان جنگ جمل، درایت و امر مسلّمی‏ است؛ و توبه کردن طلحه و زبیر، روایت است!
رمّانی که متوجّه موضوع شد گفت: مگر موقعی که آن مرد بصری از من‏ سؤال کرد، تو حاضر بودی؟
شیخ مفید گفت: آری.
رمّانی گفت: «رِوَایَةٌ بِرِوَایَةٍ وَ دِرَایَةٌ بِدِرَایَةٍ» (کنایه از اینکه اشکال تو وارد است)
آنگاه‏ پرسید: تو کیستی و نزد کدام‌یک از علمای این شهر، درس می‏خوانی؟
مفید گفت: نزد شیخ ابوعبدالله جُعلی.
رمّانی گفت: بنشین تا من مراجعت کنم. سپس برخاست و به درون خانه‏ رفت و پس از لحظه‏ای برگشت و نامه‏ای سربسته به وی داد و گفت: این را به استاد خود بده.
مفید نامه را آورد به استادش تسلیم کرد.
استاد نامه را گشود و شروع به‏ قرائت آن کرد و طی مطالعه آن به خنده افتاد. پس از قرائت نامه گفت: «چه چیزی میان تو و رُمّانی در مجلس وی روی‌داده که سفارش تو را به من نموده و تو را ملقّب به "مفید" کرده است».1


پی‌نوشت:
1. مجموعة ورام؛ ج‏2؛ ص 302

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما