مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب مهمان‌نواز
امتیاز کاربران 5.0

تولیدگر متن

علی بهاری هستم. از تاریخ 25 اردیبهشت 1394 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 520 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
مهمان‌نواز

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 05 دی 01

مهمان‌نواز

اولین بار بود که برای مهمانی به خانه‌شان می‌رفتیم. ما پنج نفر بودیم و آنها چهار نفر. وقتی مادرشان داشت غذا را آماده می‌کرد به پسر ده ساله‌اش می‌گفت: «کوفت‌خورده‌ها! خودمون چهار تا رون و این لاشخورها پنج تا» از مهمان‌نوازی‌اش حسی وصف‌ناپذیر بهم دست داد که البته من باهاش دست ندادم و سریع گذر کرد! سفره را چیدند. زرشک‌پلو با مرغ. بشقاب‌ها را جلویمان گذاشت. هر بشقاب دو کف‌گیر. باید سعی می‌کردی سیر شوی. روی بشقاب پلوی خودشان، یک قاشق مرباخوری روغن حیوانی ریخت و به ما کره گیاهی داد! این حجم از تحقیر فقط در استخبارات عراق برای رزمنده‌ها اتفاق می‌افتاد. وسط غذا گفت: «ای وای! نوشابه یادم رفت» بلند شد و از یخچال دو نوشابه کوچک زرد برداشت و ریخت توی پارچ. جلوی چشم ما بقیه پارچ را با آب خنک پر کرد و گذاشت جلوی‌مان. تا حالا نوشابه آبی نخورده بودم. مزه یخ در بهشت می‌داد. البته یخ در دوزخ با مسمی‌تر است برای آن نوشیدنی. زرشک‌پلو که چه عرض کنم زهرمارچلو را کوفت جان کردیم و مترصد فرصت که فرار کنیم. گفت: «کجا؟ می‌خوام بستنی بیارم.» تعارف کردیم و نپذیرفت. یک بستنی آورد که مزه‌اش ترکیب شیر خنک و شکر زیاد بود. حالم به هم خورد. از خانه شان خارج شدیم و تصمیم گرفتیم دیگر برنگردیم. مامان در مسیر بازگشت می‌گفت: «اینها سر ارث با ما یه اختلافی داشتن. تو مهمون‌داری نشون‌مون دادن»
#علی_بهاری

#کرونا
#سبک_زندگی
#خانه_تکانی
#مهمان_نوازی

لینک همین مطلب: «https://eitaa.com/tanzac/1280»

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما