ادیان الهی و به ویژه دین مبین اسلام، پیوسته مورد دشمنی بدخواهان قرار گرفته و این دشمنی ها به گونه های مختلف بروز یافته است. یکی از مهم ترین آن ها راه اندازی فرقه های انحرافی است. بانیان مذاهب گمراه کننده کوشیده اند که راه انحرافی و باطل خود را مذهبی الهی و آسمانی معرفی کنند که همانند اسلام دارای اصول و فروع و نظام اجتماعی و تکالیف شرعی است، تا بدین وسیله، اهل ایمان را به دام بی دینی و بی ایمان بیفکنند و به اسم خدا و آخمرت و کتاب آسمانی، مردم را از مسیر سعادت به گرداب هلاکت منحرف کنند.
1. جهل و ناآگاهی مردم
نادانی، ریشه بسیاری از گمراهی ها و انحرافات است؛ چنانکه علم و دانایی، اصل و اساس هدایت و نجات است. امیرالمومنین (7) می فرماید:
العلم أصلُ کل خیرٍ و الجَهل کلِّ شر؛ [2] علم و دانایی، ریشه هر خیر، و جهل و نادانی، ریشه هر بدی است.
در موضوع فرقه های انحرافی، جهل و نادانی هم در تأسیس فرقه و تشکیل هسته اولیه آن بیشترین تاثیر را دارد و هم در گرایش مردم به مذهب انحرافی و تقویت و توسعۀ آن.
2. حب مفرط به أئمّه (:) و بزرگان دین، و غلوّ در حقّ آنان (:)
محبّت فراوان شیعیان به حضرات معصومین (:) علی الخصوص امام زمان (ﺃ) و اشتیاق آنها به ظهور آن حضرت، آنگاه که با عدم اطلاع و ناآگاهی از موضوع مهدویت و انتظار همراه می شود، زمینهای مناسب برای گرایش آنان به مدعیان بابیت و مهدویت میگردد و آنها را در تشخیص مصداق درست مهدی و نائبان او دچار خطا می کند.
3. مشکلات اجتماعی
نابسامانی اجتماعی، زمینه بسیار مناسبی برای رشد و توسعه فرقه های انحرافی و گرایش مردم به این فرقه هاست. افراد فرصت طلب، از مشکلات معیشتی مردم مسلمان، سوء استفاده نموده به بهانه رفع نیازهای ایشان، آنان را به فرقه های باطل جذب می کنند. سال هاست که مبلغان و هابی با تکیه بر منابع مالی مسلمین، از همین شیوه برای ترویج و تبلیغ وهابیت، استفاده کرده اند.
در مواردی نیز مشکل اجتماعی مردم به دلیل نظام سیاسی نالایقی است که بر جامعه ی حاکم است. این انحطاط سیاسی به رشد تکفرات باطل و انحرافی کمک می کند و دست آن ها را در اقدامات ضددینی باز می گذارد. در عصر امامان (:) به دلیل بی کفایتی خلفای اموری و عباسی، فرقه های انحرافی زیادی در میان مسلمین شکل گرفت.
پینوشت
[1]. مهدوی فرد، میرزا عباس، بهائیت، واژگان، ص 10
[2]. غررالحکم و دررالکلم، ح868 و 869.