جدول
سؤالهاي بچهها کم کم از حالي شوخي، به سمت جدي ميرود و اميد فتحي، يکي يکي جواب ميدهد:
- واقعاً بحث، جدّيه؟
معلومه
- خب مگه توي عهد عتيق، فقط يه چهره مثبت داريم؟!
حالا شما يکيش رو بگيد! فقط پنج حرفي باشه.
- ميشه حروفش رو بگيم؛ هر کدوم درست بود، توي خونه مربوطه بنويسي؟
نهخير
- زن يا مرد؟
اين ميشه جزء راهنماييها. حالا زوده!
- لابد پيامبر بوده. آره؟
سؤال نپرسيد. اسم ببريد.
- حضرت موسي (ع)؟
خوبه. اولين نظر اومد. دوستان نظر بديد. جواب «منصور ياوري» ميتونه درست باشه؟
صداي چهار - پنج نفر با هم بلند شد:
- بابا اين که پنج حرفي نيست!
- چهار حرفيه!
- ياور دقت کن
- بيا! اينم از جواب اول!
ياوري با خنده گفت: خب بابا! حالا چرا ميزنيد؟!
فتحي ماژيک را چند بار روي تخته زد و گفت: حالا غير از تعداد حروف، دليل ديگهاي هم براي ردّ اين گزينه داريد
سه چهار نفر از بچههاي اديان ابراهيمي جواب دادند:
- آره خب، چند تا خشونت و قتل عام ...
- قتل عام آموريان
- يکي ديگه هم بود ... اممممم ... مردمِ «باشان»
- بازم هست ...
اميد فتحي که با اشاره سر، نظرات بچهها رو تأييد ميکرد، گفت: «يکي رو بگيد، کافيه. خانم رضايي، شما آموريان رو خيلي مختصر بگيد.»
بعد خودش رفت و در کناره سمت راست تخته نوشت: حضرت موسي (ع)
خانم رضايي، کمي در نرم افزار موجود در تلفن همراهش جستجو کرد و بعد، شروع کرد به توضيح دادن:
«طبق فصل بيست و يکم از سفر اعداد و ... اجازه بديـــــد ... آهان، فصل دوم از سفر تثنيه، حضرت موسي عليهالسلام از سيحون، پادشاه آموريان، اجازه عبور از سرزمينشون رو ميخواد. سيحون اين اجازه رو نميده. در نتيجه شهرش مورد حملهي حضرت موسي (ع) و بني اسرائيل قرار ميگيره و همه مردان و زنان و اطفالش کشته ميشن».
فتحي از خانم رضايي تشکر کرد؛ با ماژيک قرمز کنار اسم حضرت موسي (ع) يک ضربدر زد و گفت: خب، گزينه بعدي