جدول
جمشيد حسنپور، با ترکيبي از خنده و اعتراض گفت: «خُــــــب حالاااااا! نوبرشو آورديد؟! يه اديان ابراهيمي خونديد ديگه.
حالا بقيهتونم لابد اين بچههاي اديان ابراهيمي اغفال کردن.
بابا ما اديان شرقيها داريم تواضع ميکنيما! وگرنه، مگه هر کسي ميتونه درسهاي ما رو ياد بگيره...»
حامد موسوي گفت: «برادرِ من قبول کن که خيلي حرفت ضايع بود ديگه
اين همه آسمون ريسمون بافتن لازم نداره که...»
حسنپور فوراً در جواب گفت: شما عليالحساب سه بار پشت سر هم بگو «شْکَند گُمانيک وِزار»!
همه کلاس با هم زدند زير خنده.
اميد فتحي سريع بحث را در دست گرفت و گفت: «خب يه نفر زود يه مورد رو درباره حضرت داوود عليهالسلام بگه تا بحث رو با سرعت بيشتري ببريم جلو».
موسوي گفت: «با اجازهي آقا جمشيد
طبق کتاب مقدس، حضرت داوود (ع) از بالکن قصرش همسر اوريا رو توي خونهشون ميبينه و بهش علاقهمند ميشه... خلاصه، همسر اوريا باردار ميشه و داوود (ع) براي اين که رسوا نشه، اوريا رو ميفرسته به جايي از ميدان جنگ که حتماً کشته بشه...»
فتحي کنار اسم حضرت داوود (ع) هم ضربدر زد.؟
بعد به ساعتش نگاه کرد و گفت: «خب تا اينجا که نه انبياء و نه حتي خود خدا، از نسبتهاي زشت عهد عتيق در امان نموندند! حالا يه راهنمايي ديگه ميکنم ببينيم بالاخره اين فرد خوشبخت کي ميتونه باشه!»
اين دفعه نوبت خانه دوم جدول بود که يک حرف واو را در خود جا بدهد.
نگاه متفکرانه و بدون جواب بچهها باعث شد که فتحي، دست و دل بازي کند و راهنمايي سوم و چهارم را يکجا ارائه دهد:
«راهنمايي سوم: جمشيد، کار خودته! اديان شرقيها رو بسيج کن ببينم جواب درمياد يا نه.
اينم از راهنمايي چهارم...» و يک حرف شين در خانه آخر نوشت:
؟
و
؟
و
ش
يک دفعه جمشيد و چند تاي ديگر از بچهها با هم گفتند: کوروش
فتحي گفت: «احسنت»
و همين طور که داشت دو خانهي باقي مانده را تکميل ميکرد، گفت: در عهد عتيق: «کتاب عزرا»، «کتاب دوم تواريخ»، «کتاب اشعيا» همگي از کوروش تمجيد ميکنند .
کوروش کبير، مفتخر به مقامي هست که نصيب خدا هم نشده: يک چهره کاملاً سفيد و منزه در عهد عتيق!» ؟
نصف کلاس شروع کردند به دست زدن.
حتي دو سه نفر از سر جايشان بلند شدند و ايستاده دست زدند.
اميد فتحي با لبخند کمرنگي که به لب داشت، در سکوت، وسايلش را روي ميز مرتب ميکرد.
منابع:
از کتابهاي مهم زرتشتيان به زبان پهلوي
دوم سموئيل
عزرا ؛ دوم تواريخ - :؛ اشعيا :؛ اشعيا