گاهان هم همین طوره. بهت گفتند دینمون رو از این جا درمیاریم؛
ولی وقتی میری سراغش، میبینی خبری از ویژگیهای یک دین توش نیست.
همون عقاید و رفتارهای دینی که موبد برات مثال زد و گفت ما هم مثل شما اینها رو داریم، چه قدرش توی گاتها اومده؟!
اصلاً بگو ببینم یه دین، چه جنبههایی باید داشته باشه؟»
گفتم: «ببین این دیگه ربطی به تمرکز نداره ها! کلاً نمیدونم چی باید بگم! جنبههای دین یعنی چی؟!»
نازنین لبخندی زد و گفت: «مثلاً:
عقاید
احکام و قوانین فردی و اجتماعی
عبادات
روش زندگی و معاشرت
جنگ، صلح
روش حکومت...»
خیلی جدی گفتم: «آهان! خب دین باید یه سری عقاید داشته باشه؛ بعد... احکام داشته باشه؛ عبادت و... دیگه چی گفتی؟!... آهان! قوانین اجتماعی و اینا.»
گفت: «با تشکر از پاسخ جامع و کاملتون! یه وقت خسته نشی!
خب، حالا این چند تا اطلاعاتی رو که توی حرفامون بهش رسیدیم، بذاریم کنار هم. خوب دقت کن و بگو چه نتیجهای میشه گرفت؟
یک دین باید همه این جنبههایی رو که گفتیم، داشته باشه.
ادعا میکنند که از تعالیم زرتشت فقط گاتها باقی مونده.
توی گاتها هیچ کدوم از جنبههایی که برای یک دین شمردیم، وجود نداره (یا به طور کامل وجود نداره).
نتیجه؟»
نتیجه واضح بود. ولی نخواستم خودم بگم!
گفتم: «خودت بگو دیگه!»
چشمکی زد و گفت: «نتیجه این که: در حال حاضر چیزی به نام دین زرتشت وجود نداره!
یعنی وقتی میگیم آیین زرتشتِ فعلی اصلاً دین نیست، داریم با حساب و کتاب میگیم.
موافقی؟»
با توضیحاتی که داده بود، نمیتونستم موافق نباشم! ولی چیزی نگفتم.
نازنین گفت: «اما اگر آیین زرتشت رو شامل محتوای کامل اوستا و بقیه کتب زرتشتی بدونیم، اون وقت تاااازه اول ماجراست. یک آیین پر از خرافه و ظلم و شرک و مطالب خلاف عقل... این که دیگه اصلاً نمیتونه دین باشه.»
حالا بیا برات فایل اوستا رو بفرستم.
امشب یا فردا قسمت گاتها رو بیار؛ از همون هات اولش (یعنی هات ۲۸) شروع کن به خوندن.»
سریع ولی با تردید، گفتم: «هـ... هات نه!... گات!»
نازنین دیگه نتونست جلوی خنده خودش رو بگیره!
گفت: «گاتها از چند فصل تشکیل شده. به هر کدوم از این فصلها میگن هات.»