بسم الله الرحمن الرحیم
شخصى در بنى اسرائیل فاسد بود به طورى كه او را بنى اسرائیل از خود راندند. روزى آن شخص به راهى مى رفت به عابدى برخورد كرد كه كبوترى بر بالاى سر او پرواز مى كند و سایه بر او انداخته است .
پیش خود گفت : من رانده شده هستم و او عابد است اگر من نزد او بنشینم امید مى رود كه خدا به بركت او به من هم رحم كند.
این بگفت و نزد آن عابد رفت و همانجا نشست . عابد وقتى او را دید با خود گفت : من عابد این ملت هستم و این شخص فاسد است او بسیار مطرود و حقیر و خوار است چگونه كنار من بنشیند، از او رو گردانید و گفت : از نزد من برخیز!
خداوند به پیامبران آن زمان وحى فرستاد كه نزد آن دو نفر برو و بگو اعمال خود را از سر گیرند. زیرا من تمام گناهان آن فاسد را بخشیدم و اعمال آن عابد را (به خاطر خودبینى و تحقیر آن شخص ) محو كردم .(225)
شنیدنیهاى تاریخ ص 373 - محجة البیضاء 6 / 239.
**************
با سلام و عرض ادب خدمت شما خوبان گرامی؛
بنا برمباحث مطرح شده در باب تواضع و فروتنی ، این بحث هم مطرح می شود که انسان هیچ موقع نباید نسبت به آن وضعیتی که دارد ، مغرور گردد . چون غرور یعنی اتکاء به خود .
از آنجایی که انسان خودش که موضوعیتی ندارد ، یعنی چیزی از خودش ندارد . پس اتکاء به خود ، به محض تحققش انسان را به زمین می زند واو را سرنگون می سازد ؛ مثل این شبیه است که انسانی که در ارتفاع طنابی را نگهداشته و به آن آویزان است، به محض اتکاء به خود، سقوط خواهد نمد.
پس می بایست انسان در همه حال به موجود مافوق موجودات و خلائق ، متکی باشد و امیدش فقط به او باشد.
اوست که در اوج قرار دارد و می تواند دست همه را بگیرد .
اینجاست که توکل معنا پیدا می کند.