«الَّذِينَ يَنقُضُونَ... وَ يَقْطَعُونَ... وَ يُفْسِدُونَ»؛ در آیه ي قبل سخن از اضلال کیفریِ فاسقان بود و در این آیه خدای سبحان برای کفار و فاسقين سه نشانه آورده است؛ چنانکه در روایتی از حضرت امام حسن عسکری علیه السلام به این مهم اشاره شده است:[1]
الف) آنها گروه پیمانشکنی هستند؛ چنانکه فرمود: «يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ».
ب) از جمله خصيصه هاي اين عده، قاطع رحم بودنشان است؛ چنانکه فرمود: «وَ يَقْطَعُونَ مَا أمَرَ اللَّهُ بِهِ أن يُوصَلَ».
ج) گروه كفار در زمین فساد مي كنند؛ چنانکه فرمود: «وَ يُفْسِدُونَ فِي الأرْضِ». -
نشانه ي اول؛ گروهِ پيمانشكن «يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ»؛ در ارتباط با «عهد و پيمان»، چهار ديدگاه وجود دارد:[2]
ديدگاه اول: مراد از «عهد»، همان پیمانی است که در عالم ذرّ از انسانها گرفته شده؛[3]
و آیه ي 172 از سوره ي اعراف نيز مؤیّد این قول است، چنانكه فرمود: «وَ إِذْ أخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ».[4]
ديدگاه دوم: به پیمانی که خدا به وسیله ي عقل[5]
و فطرت[6]
که همان حجت باطنی بین خدا و عبد است- از انسان ميگيرد، «عهد» گفته ميشود؛ چنانكه فرمود: «فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا»«روم/30»، و نيز در اولين خطبه ي نهج البلاغه چنين آمده است: «لِيَسْتَأدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِه».
ديدگاه سوم: مقصود از «عهد»، همان «حجتِ الهی» بر توحید است.[7]
به بيان ديگر؛ قبول کردن وحی و عقل و کتابِ آسمانی و در کل، پذیرفتن نبوت یک پیامبر، همان تن دادن و تعهد سپردن و پیمان بستن با خداوند است.
ديدگاه چهارم: مقصود از «عهد»، یک نوع «وحیِ خاص»[8]
است که خداوند اين عهد را به وسیله ي پیامبران گذشته از امت های پيشين گرفته است تا به نبوت پیامبر خاتم صل الله علیه و آله ایمان بیاورند.
[1]. ر.ک: داور پناه، ابوالفضل(1375هـ ش)ج1، ص356 و 357؛ همچنین، ر.ک: بروجردى، سيد محمد ابراهيم(1366هـ ش)ج1، ص125 و 126.
[2]. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج۲، ص552-۵۴۸.
[3]. سبزوارى نجفى، محمد بن حبيب الله(1419هـ ق)ص11 و 12؛ ابن عجیبه، احمد(1419هـ ق)ج1، ص91؛ شبّر، سید عبدالله(1412هـ ق)ص44.
[4]. مدرسى، سيد محمد تقى(1419هـ ق)ج5، ص324؛ ابن عربی، محی الدین(1422هـ ق)ج1، ص23؛ خطيب، عبدالكريم(1386هـ ق)ج9، ص1042.
[5]. مغنيه، محمد جواد(1425هـ ق)ص7؛ مراغى، احمد بن مصطفى(بیتا)ج1، ص98 و73.
[6]. صادقى تهرانى، محمد(1365هـ ش)ج1، ص255؛ حسینی شیرازی، سید محمد(1424هـ ق)ج1، ص117.
[7]. نيشابورى، محمود بن ابوالحسن(1415هـ ق)ج1، ص77؛ بيضاوى، عبدالله بن عمر(1418هـ ق)ج1، ص64؛ طبرسی، فضل بن حسن(1428هـ ق)ج1، ص34.
[8]. وحی خاص در مقابل وحی عام بوده و آیه ی 8 از سورهي شمس را ميتوان از مصاديقِ وحي عام به حساب آورد، چنانکه فرمود: «فَألْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها».