با توجه به اينكه امروزه قدرت سياسی هر كشوري بيش از هر چيز به ميزان مشاركت مردم در مسائل اجتماعی و سياسی خود، به ويژه مشاركت در انتخابات، جنگ و... وابسته است، هرچه مشاركت مردم در اين گونه مسائل بيشتر باشد، اين امر بيانگر كارآمدي بيشتر نظام است و به قول امام راحل: «اگر مردم پشتيبان يك حكومتي باشند، اين حكومت سقوط ندارد، اگر يك ملت پشتيبان يك رژيمي باشند، آن رژيم از بين نخواهد رفت».(1)
از يك سو، مشاركت و حمايت مردمي از عوامل مهم تثبيت پايه هاي حاكميت است و از سوي ديگر، بي تفاوتي مردم نسبت به سرنوشت سياسي خود از بزرگ ترين آفتها و آسيب هايي است كه مي تواند پايه هاي نظام سياسي را متزلزل سازد.
در بررسي جامعه شناختي جوامع گذشته، از ديدگاه اسلام، دو دسته جامعه متفاوت با جهت گيري هاي خاص به چشم مي خورند: دسته اي كه مسئوليت شناس بوده و به وظايف اجتماعي خويش عمل كرده اند و دسته ديگر، مسئوليت گريز بوده و تكاليف اجتماعي را پاي اميال و مطامع فردي خويش قرباني كرده اند. قرآن كريم ضمن طبقه بندي اين دو دسته، گروه نخست را در زمره پديدآورندگان تمدن اسلامي و كارگزاران شكوفايي و رشد امت مسلمان دانسته و گروه دوم را، در زمره عاملان انحطاط و عقب ماندگي جوامع اسلامي برشمرده است.(2)
بنابراين از ديدگاه اسلام، مسئوليت شناسي و انجام تكاليف اجتماعي در ابعاد مختلف آن، زمينه ساز نوعي ترقّي در عرصه هاي اجتماعي است. در حالي كه، مسئوليت گريزي و بي اعتنايي به وظايف جمعي، موجبات ركود و سقوط جامعه را مهيّا مي سازد.
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
1ـ صحيفه نور، ج8، ص372.
2ـ على كرمى، ظهور و سقوط تمدنها در قرآن، ص32.