(إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ - فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ - وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ، آرى پروردگار تو همواره در کمین است - اما انسان چنین طبعى دارد که وقتى پروردگارش امتحانش کند و در محیط زندگی ارجمندش کند و نعمتش بدهد گوید: پروردگارم ارجمندم کرده است - و اما چون امتحانش کند و روزى او را تنگ بسازد گوید: پروردگارم خوارم کرده است.)
- کلمه (مرصاد) به معناى محلى است که در آنجا به کمین شکار مینشینند. بر مرصاد بودن خداوند کنایه است. میخواهد بگوید مراقب اعمال بندگانش است و همین که طغیان کنند و فساد را گسترش بدهند آنان را به شدیدترین صورت عذاب مىکند. در این آیه، علت عذاب کردن طغیانگران و فاسدان امتهای پیشین را بیان میکند و مىفهماند که اگر آنان را عذاب کرد به خاطر «رب» بودن اوست. کلمه (رب) را به کاف خطاب اضافه کرده و فرموده: (پروردگار تو آنان را عذاب کرد) پس عذابش منحصر به امتهاى گذشته نیست و ممکن است برای امت تو [حضرت محمد] هم اتفاق بیفتد.
- (فَأَمَّا الانسنُ ... رَبى أَکْرَمَنِ) این آیه به دلیل آمدن حرف (فاء) در آغاز آن، نتیجهگیرى از آیات قبل است. این آیه و آیه بعد میگوید انسانها در دو حالت بهرهمندی و نیازمندی چه میگویند و میکنند. از نظر علامه طباطبایی منظور از جمله (فاما الانسان) این است که طبع نوع آدمی این طور است نه آن که فرد فرد همه انسانها این گونه باشند. پس الف و لام کلمه الانسان براى جنس است نه استغراق. [الف و لام وقتی برای جنس باشد یعنی آن ماهیت و جنس، فلان ویژگی را دارد ولی وقتی برای استغراق باشد یعنی تکتک مصداقهای آن مفهوم و ماهیت، آن مشخصه را دارند. نمونهاش در زبان خودمان جایی است که فردی میگوید: کاسبجماعت فلانطور هستند. در این جا منظور، جنس و ماهیت کاسب است، ولی اگر بگوید همه کاسبها فلان هستند اینجا تکتک کاسبان را دربرمیگیرد.]