تا نشستند، نه گذاشت؛ نه برداشت؛ صاف رفت سر حرفهای همیشگیاش! انگار نه انگار که عید است؛ انگار نه انگار که چهارتا مهمان دیگر هم داریم!
اصلاً نمیدانم این نیموجبی (که البته الان دیگر بزرگ شده و حدوداً یک و نیم وجب شده) این همه اطلاعات درست و غلط را از کجا میآورد!
خلاصه شروع کرد به بلغور کردنِ چیزهایی که لابد همین یکی دو روز اخیر در کانالی، سایتی، جایی خوانده است:
«میگم چه عجب ما مسلمونا هم توی مراسمهامون یه دونه عید پیدا شد!
کلاً همیشه در حال عزاداری هستیم؛ مگر این که خلافش ثابت بشه!
حالا برید ببینید اجداد زرتشتیمون چی کار میکردن... هر روز جشن داشتن.»
خاله، لب گزید و به فرشاد اشاره کرد که الآن وقت این حرفها نیست!
آقای محسنی، همکار پدرم که چند دقیقهای بود آمده بودند، گفت: «چیکارِش دارید خانوم؟! پسرتون راست میگه...»
داشتم شاخ درمیآورم! اصلاً این حرفها به آقای محسنی نمیآمد!
فرشاد هم که حس کرد یک طرفدار پیدا کرده، پشتش را صاف کرد؛ با غرور خاصی چشم دوخت به آقای محسنی و سراپا گوش شد:
«بله آقا، هر روز جشن بوده: گاهن بارها، جشنهای ماهانه، دیگه جونم براتون بگــــه جشن سَده... خلاصه جشنبارون بوده دیگه.
حالا ببینیم جشن اونا چه جوری بوده...»
نگاهی به فرشاد انداختم. با کنجکاوی و دقت داشت گوش میداد. دیگر حواسش به اداها و ژستهای پیروزمندانه همیشگیاش هم نبود. دستش را زیر چانه گذاشته بود و محو صحبتهای آقای محسنی شده بود:
«جشن که به صورت یَسن و یسنا هم تلفظ میشده، به معنی ستایش کردن و پرستیدن بوده.
مردم دور هم جمع میشدند و به مراسمهای دینی و دعا و نیایش مشغول میشدند. البته معمولاً لازم بود با خودشون مواد خوراکی هم ببرند و در اختیار موبدان (روحانیان زرتشتی) و بقیه مردم قرار بدند.
جالبه که بدونید شرکت در بعضی از این جشنها یا همون مراسمهای دینی، واجب بوده و اگر کسی در اونها شرکت نمیکرده، مرتکب گناه بزرگی میشده. حتی احتمال میره که مجازاتهایی هم برای این عدم شرکت در جشنها وجود داشته!
خب آقا فرشاد، میای از فردا مثل اجداد زرتشتیمون جشن بگیریم؟»
فرشاد بر خلاف ظاهر یکدندهاش، گاهی هم زود قانع میشود. این بار هم یکی از همان «گاهی»ها بود:
«نه بابا! نخواستیم! اینم که شد همون مراسم و دعا و اینا!
خب همون عزاداریای خودمونو میگیریم دیگه!»
آقای محسنی خندید و گفت: «ما جشنها و عیدهای زیادی هم داریما! بیا با هم بشمریمشون تا خیالت راحت بشه:
عید غدیر، عید قربان، عید فطر، همه جمعهها، تولد پیامبر (ص)، تولد حضرت علی (ع)، تولدِ...»
برای مطالعه بیشتر بنگرید به:
آیین زرتشتی و باستانگرایی، سید سعیدرضا منتظری، ص ۳۶۱-۳۵۳