هنوز زوده!
چند وقت پیش رفته بودم محضر ازدواج و طلاق یکی از دوستام که ببینمش. وسط حرف زدنامون یه زن و شوهر اومدن برای طلاق که پونزده سال از ازدواجشون گذشته بود. بعد دوستم کار ضروری براش پیش اومد رفت بیرون گفت زود برمی گردم منم فرصتو غنیمت شمردم و چون خودمو یک علامه فهامه می دونم شروع کردم به نصیحتکردن این زوج خصوصا شوهره که درخواست طلاق داده بود تا از خر شیطون پیاده شن. گفتم آخه آقای عزیز شما پونزده ساله دارید با هم زندگی میکنید. جوون که نیستید یعنی هستید! ولی اول زندگیتون که نیست بگیم خام بودید و فلان. زشته به خدا مردم چی میگن. بیاید و برگردید برید سر خونه زندگیتون.
مرده گفت: چی میگی آقا؟ من اصلا دلم نمیخواد زنمو طلاق بدم. زنه هم گفت: منم همینطور. من عاشق زندگیمم. گفتم: پدرمادرتون فشار میارن؟ هر دوشون گفتن نه اتفاقا اونام عاشق هر دوی مان. هیچ کدومم مادرزن بازی یا مادرشوهربازی درنمیارن. گفتم: خب پس قضیه چیه؟ شوهره گفت: آخه ده دوازده ساله دارم به زنم میگم بیا بچه دار بشیم میگه نه هنوز زوده پوستم کدر میشه! من بی اختیار منفجر شدم از خنده! زنه گفت: وا! من کی گفتم پوستم کدر میشه؟ گفتم پوستم خراب میشه. شوهره گفت: چه فرقی می کنه؟ حالا کِی پوستتون خراب نمیشه خانوم؟ زنه گفت: نمی دونم شاید 6-5 سال دیگه. باید با دکتر پوستم مشورت کنم. من دوباره بی اختیار زدم زیر خنده! شوهره بهم گفت: می بینی تو رو خدا؟ شااااید پنج شیش سال دیگه اونم تازه باید با دکتر پوستش مشورت کنه!
خلاصه دیدم این زنه از خر شیطون پایین بیا نیست که نیست. زنگ زدم به دوستم گفتم: حاجی زودتر برگرد این مرده معطله. اگه شاهدم خواستی خودم هستم چون عاقل و عادل و به شدت بالغم!
#محمدحسين_فیض_اخلاقی
#طلاق
#ازدواج
#تفاهم
@tanzac