پرسش:
عده زیادی در کربلا بین حق و باطل و دنیا و آخرت مردد شدند پس تماشاچی شدند. آیا آنها هم در رخته شدن خون امام حسین(ع) مقصر هستند؟
پاسخ:
در حوادث کربلا به غیر از افراد جبهه حق و باطل ، گروهی سومی نیز وجود داشت که نه در سپاه الهی امام حسین (ع) بودند و نه در سپاه یزید. یکی از این افراد عبیدالله بن حر جعفی است که خواندن سرگذشت وی عبرت انگیز است. که البته ایشان با عنایت امام حسین(ع) وبا تصمیم به موقع خود سوار بر کشتی نجات امام حسین(ع) شد.
اما برای پاسخ به اینکه تکلیف این دسته سوم چه می شود باید به دو نکته اشاره شود:
اول- در خصوص روز عاشورا باید گفت: کسانی که فریاد کمک و یاری خواستن سالار شهیدان را در آن روز شنیده، ولی او را یاری نکردهاند، گرچه دشمنی نکرده باشند، در قیامت مؤاخذه و عذاب خواهند شد، زیرا:
اوّلاً: اطاعت و اجابت دعوت امام واجب است و کسانی که او را اجابت نکردهاند، یکی از واجبات بزرگ الهی را ترک کرده ومرتکب گناه کبیره شدهاند.
دوم: در روایتی آمده که سالار شهیدان از شخصی به نام «عمرو بن قیس» و پسر عمویش یاری خواست، آنها عذر آوردند، حضرت به آنان فرمود: «از این منطقه دور شوید تا صدای یاریخواهی من به گوش شما نرسد، زیرا هر کس صدای استغاثة ما را بشنود، ولی جواب ندهد و به فریاد ما نرسد، خداوند او را با ذلت تمام در جهنم سرنگون خواهد کرد».(1)
وقتی از «عبیدالله به حرّ جُعفی» کمک خواست، او اسب جنگآوری داشت و به حضرت گفت: اسب در اختیار توست، ولی طبق اوضاعی که در کوفه دیدهام، حضور در کنار شما فایدهای ندارد. حضرت از قبول اسب او خودداری کرد و فرمود: «به تو توصیه میکنم تا میتوانی خود را به جای دوردستی برسان، تا صدای استغاثة ما را نشنوی و جنگ ما را نبینی، زیرا به خدا سوگند! اگر صدای یاریخواهی ما به گوش کسی برسد و به یاری ما نشتابد، خدا او را در آتش سرنگون خواهد کرد».(2)
از این گونه روایات معلوم میشود کسانی که در روز عاشورا یاریخواهی امام را شنیدهاند اما او را یاری نداده و نسبت به جنگ بیطرف ماندهاند، اهل جهنماند و از بهشت محروم هستند.
سوم: بر اساس برخی روایات کسی که فریاد دادخواهی مظلومی را بشنود اما او را یاری نکند، مسلمان نیست.
رسول خدا فرمود: «مَنْ سَمِعَ رجلاً ینادی یاللمسلمین فَلْمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم؛(3) کسی که بشنود مرد مظلومی از مسلمانان کمک میخواهد، ولی او را یاری نکند، مسلمان نیست». بر اساس سخن رسول خدا، کسانی که فریاد مظلومیت امام حسین(ع) را شنیدهاند و میتوانستند او را یاری دهند، اما کمک نکردهاند، از بهشت بینصیباند.
2ـ نسبت به روزهای پیش از عاشورا و قطعی شدن شهادت امام و یارانش و اسارت اهل بیت(ع) باید گفت: مردمان بیطرف به چند گروه قابل تقسیماند:
أ) کسانی که از نهضت حسینی خبردار نشدند یا دیر آگاهی یافتند. این دسته در قبال حوادث کربلا تکلیفی متوجهشان نبوده و معذوراند.
ب) کسانی که با خبر شدند، ولی به دلایل موجّه نتوانستند به امام بپیوندند و یا امام از آنها کمک نخواست. اینها نیز ممکن است مسئولیتی متوجهشان نباشد.
پ) افرادی که میتوانستند امام را کمک کنند،ولی به دلیل عافیت طلبی و سهل انگاری نخواستند آسایش زندگی خود را در خطر بیندازند. این دسته به دلیل عدم همراهی با امام زمانشان گناهکار محسوب میشوند و مورد مؤاخذه خواهند بود.
ت) کسانی که از قیام حسینی خبردار شدند و حضرت آنها را دعوت به همکاری کرد، ولی به دلایل غیر عقلانی و شرعی، امام را یاری نکردند و بیطرف ماندند. این عده نیز به جهت نادیده گرفتن دعوت امام وارد دوزخ خواهند شد.
وقتی «عبدالله عمر» در مکه با امام دیدار کرد، حضرت فرمود: «از خدا بترس و مرا یاری نما. به خدا سوگند! اگر پدرت (عمر) در این زمان بود، مرا مثل جدّم یاری میکرد و در کنار من بود».(4) از این که امام فرمود: از خدا بترس، معلوم میشود تکلیف واجبی متوجه «عبدالله عمر» بوده، حضرت او را از مسئولیت شرعی آگاه کرده است.
ث) افرادی نظیر عبدالله بن عباس و عبدالله جعفر و مانند آنها بودند که گرچه در کربلا حضور نیافتند، ولی نسبت به قیام حسینی بیاعتنا نبودند و حکومت بنیامیه را ستمگر میخواندند. وقتی امام انگیزه قیام خود را برای عبدالله بن عباس توضیح داد، گفت: یاری تو مثل نماز و روزه بر همه واجب است و دودمان بنی امیه ظالم و ستمگراند.(5) این عده گرچه توفیق حضور در کربلا را نداشتند، ولی ممکن است توسط امام مأموریتهایی به آنان داده شده بود یا دلیل موجه دیگری برای غیبت داشتند. در هر صورت صِرف حضور نیافتن این گونه افراد در کربلا دلیل بر بیطرفی آنان نیست، در نتیجه عذابی متوجهشان نمیباشد.
---------------------------------------------------------------------------------------------------
پینوشتها:
1ـ بحار، ج 45، ص 84، نشر دار الاحیاء العربی، بیروت، 1403ق.
2ـ صدوق، امالی، مجلس 30، حدیث 1، ص 132، نشر مؤسسة الاعلمی، بیروت، 1400ق.
3ـ میزان الحکمة، ح 4، ص 531، نشر مکتب الاعلام الاسلامی، قم 1304ش.
4ـ فرهنگ سخنان امام حسین(ع)، ص 345، نشر معروف، قم، 1383ش.
5ـ همان، ص 343.