شايد يكى از احاديث و تعابيرى كه خيلى زيبا، سطح و ارتفاع عرفان فاطمه زهرا سلام الله عليها را ميتواند به ما نشان دهد، اين روايت است كه:
نقل شده روزى پيامبر در حال تلقى وحى بودند و جبرئيل نازل شده بود بر ايشان و فاطمه هم در كنارشان بود، پيامبر رو كردند به فاطمه و گفتند جبرئيل اينجاست و ميگويد: "خدا فرمود به فاطمه بگو، هرچه ميخواهى بخواه! ، اجابت خواهد شد"
نه به اين دليل كه دختر پيامبر است و خدا ميخواهد به دختر پيامبر يك لطفى كند، بلكه سطح عرفان و معنويت و معرفت فاطمه در حدى است كه اراده او با ارادۀ خداوند پيوند خورده است.
شايد به مصداق آن روايتى كه خداوند ميفرمايد:
" عبدى اطعنى ،حتى اجعلك مثلى"
يعنى در مقام اطاعت و حذف خود و تسليم مطلق بودن در برابر خدا، انسان به حدّى ميرسد كه خداوند ميفرمايد تو را مِثل خودم يا مَثلى از خود در دنيا قرار ميدهم، به حدّى كه با چشم تو ببينم و با گوش تو بشنوم و با دست تو عمل كنم. يعنى كار بنده را ميشود به خدا نسبت داد و خواست او را به خدا نسبت داد و خشم و غضب و شادى او را هم به خدا نسبت داد.
پاسخى كه آنجا اين دختر جوان به چک سفید امضایی كه جبرئيل از طرف خداوند آورده ميدهد، اوج معنوى ايشان را نشان ميدهد.
حضرت فاطمه در جواب اين پيشنهاد سكوت ميفرمايند و بعد پيامبر ميفرمايند فاطمه! چيزى بخواه و بعد حضرت فاطمه ميفرمايند:
"قد شغلتني لذّه خدمته عن مسئلته "
من به قدرى غرق در لذت خدمت به خدا هستم كه به كلى فارغم از هر نوع مسألت و درخواستى. اصلاً فرصت اينكه فهرستى از خواسته هايم از خدا را تهيه كنم، ندارم. آن چيزى را كه ميخواهم، الان دارم و آن مستغرق بودن در لذّت خدمت به خداست.