«بسم الله»
پدال زندگی
اولین باری که رفتم آموزشگاه و پشت فرمون نشستم،
توی دور برگردون که کلاج رو بردم پایین و فرمون رو چرخوندم
و با یه نیش گاز به مسیر ادامه دادم، گفتم عجب کار راحتی هستا!
الکی گندش میکنن میگن باید دو هفته دوره ببینی و یکی باید کنار دستت بشینه؛
آخه چارتا گازو کلاج و ترمز کاری داره؟
البته شایدم استعداد من خوبه و بقیه نیازبه این کلاسا دارن.
تصمیم گرفتم بعد کلاس به استاد بگم
خودم بلدم و از جلسه بعد نمیام.
تو همین فکرا بودم که کف پام احساس میکردم هی این پدال ترمز
و کلاج تکون میخورن؛ گفتم بیا، اینم از ماشین! لااقل چندوقت
یکبار #تعمیر نمیبرن که #ماشین به این روز نیفته.
پعد از رسیدن به #پارکینگ، داشتم کمربندم رو باز میکردم تا برم با استاد
صحبت کنم که یه دفعه چشمم به زیر پای استاد افتاد
حسابی تعجب کرده بودم، چرا اونجا دو تا پدال دیگه هست؟
گفتم استاد این چیه؟
گفت اینها پدال کلاج و ترمز هست برای کنترل رانندگی
افراد مبتدی که اگه نتونستن هدایت ماشین رو انجام
بدن، من بتونم ماشین رو کنترل کنم...
از استاد تشکر کردم و قرار بعدی رو هم هماهنگ کردم...
با خودم گفتم توی زندگی هم، خیلی جاها فکر میکنم کار رو خودم انجام میدم؛
تازه به خودم میبالم که چقدر حرفهای و کاربلدم!
اما همیشه و همه جا یکی هست که داره غیر مستقیم کار رو
کنترل میکنه تا توی جاده زندگی تصادف نکنم...
پس این همه #غرور و «منم منم» چیه دیگه؟!
«قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ #هَدَىٰ»
سوره مبارکه #طه، آیه 50
#محمدجوادمحمودی