پروژه عاشورا
تا اسم امام حسین می آید دلت می لرزد ...آهی از ته دل میکشی به یاد تمام مصیبت هایش ... میگویی اگر آن زمان بودم حتما کمکش میکردم... لحظه ای درنگ کن وقت نماز است .... می گویی نماز ؟ نماز که می خواند ؟!!.... همین امام حسینی که دل شیفته او هستی بیشتر از هر چیزی عاشق نمازش بود ... حتی نماز ظهر روز عاشورا را در میدان جنگ با تیر و نیزه ها رها نکرد....اگر می خواهی حسینی باشی به شیوه و رفتارش حسینی باش همیشه اول نماز بعد کار.... درواقع حرکت تو به سوی نماز یاد کردن خدا از تو می باشد نه بالعکس. وقتی خدا یادش به تو می باشد کشش و حسی در تو ایجاد می شود که تو هم با نماز یاد خدا باشی ......
حواست به کشش و یادهای خدا باشد ....
رضا و تسلیم در برابر خواسته های خداوند
همان طور که در خوشی ها و راحتی ها حس خوبی داریم و از خداوند تشکر می کنیم در سختی و بلا ها نیز باید شکرگزار او باشیم و محور اصلی زندگیمان را رضایت خداوند و تسلیم در برابر خواسته های او قرار بدهیم. درست مانند امام حسین علیه السلام که در صحنه کربلا روز عاشورا با این همه سختی و بلا و مصیبت فقط رضایت و خشنودی خداوند را مدنظر داشت و در برابر خواسته خداوند حتی با از دست دادن جان خود و عزیزانش تسلیم بود.
این می تواند درس و الگویی باشد برای ما که در برابر مشکلات و مصیبت هایمان همواره سر تسلیم در برابر خداوند فرود بیاوریم چرا که او بهتر از هرکسی مصلحت بندگانش را می داند.
__________________
امام حسین(ع) هنگامی که میخواست از مکه به سمت عراق خارج شود، خود در خطبهای به این ویژگی اشاره فرموده است:
«ما اهل بیت به آنچه خدا راضی است، راضی و خشنودیم. در مقابل بلا و امتحان او، صبر و استقامت میورزیم. او اجر صبرکنندگان را به ما عنایت خواهد فرمود.»
سیدبن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۲۶.
اخلاص گوهری گران بها
این گوهر گران بها که در نیت و عمل هر کسی دیده نمی شود. در واقع وجود این گوهر باعث می شود که انسان در مسیر صحیح حرکت کند و به هدف و مقصد خود به نحو کامل برسد. نمونه عینی اخلاص را می توان در یاران حضرت سیدالشهدا علیهالسلام دید که عده ای از آنان از همان ابتدا با او همراه بودند، برخی در مدینه یا مکه حتی کربلا به او پیوستند و به این شیوه خالصان از ناخالصان تصفیه شدند و توانستند به سعادت ابدی دست پیدا کنند. پس نکته مهم در هر کاری اخلاص و نیت پاک در آن کار است به طوری که آن کار فقط برای رضای خداوند باشد در این صورت تحمل سختی ها نیز آسان می شود.
ایثارگری و فداکاری در راه خدا
وقتی توانستی دیگران را بر خود چه در مالت و چه در جانت مقدم بداری آن گاه می توان گفت تو یک ایثارگر هستی. ایثارگری یعنی اول توجه به دیگران بعد توجه به خود . درست مثل حضرت سیدالشهداء علیه السلام که در صحنه کربلا همه خانواده خود را فدای اسلام کرد و هم چنین تک تک یارانش که برای این که جان خود را فدای او کنند بر یکدیگر سبقت می گرفتند و نیز حضرت ابوالفضل علیه السلام که تا به کودکان آب نرسانده است؛ آبی نخورد. همه این ها جلوه ایثار و فداکاری است. خوب است ما که اکنون خود را حسینی می دانیم در راه او باشیم و چه در مال و چه در جانمان ایثارگر و فداکار دیگران در راه خدا باشیم .
زنده نگه داشتن هدف قیام مولا
وقتی میبینی معروفی رها شده است و یا منکری در حال انجام است، از خود بپرس من که شیعه و دل شیفته امام حسین علیه السلام هستم آیا باید نسبت به این امور بی تفاوت باشم؟!
اصلا قیام و درس اصلی امام حسین مگر غیر از امر به معروف و نهی از منکر بود؟
پس چطور شده است که این همه نسبت به انجام منکرات مثل بی حجابی ها، بی نمازی ها ،غیبت ها، حق الناس کردن ها بی تفاوت شده ایم؟ چطور شده است که وقتی می بینیم واجبات به راحتی بر روی زمین رها شده است شانه خود را بالا می اندازیم و می گوییم اصلا به ما چه؟ اگر شیعه و محب امام حسین هستی، اگر عزادار و سیه پوش امام حسین هستی، قبل از هر چیز باید رفتارت حسینی باشد هدف قیام مولایت را همیشه زنده نگه دار. آمار به معروف و ناهی از منکر باش.
بیایید حر باشیم
بارها شده است که در مسیر اشتباه قرار گرفته ایم و شاید بخاطر رودربایسی یا از دست دادن موقعیت ومقام جرأت پیدا نکردیم که مسیرمان را تغییر بدهیم.
وقتی نگاهی به یاران امام حسین می اندازیم میبینیم در میانشان شخصی به نام حر است که که وقتی فهمید در مسیر اشتباه است با تمام وجودش تغییر را پذیرفت هر چند می دانست که در این مسیر جان خود را از دست خواهد داد. پس خوب است ما نیز در مسیرهای اشتباه زندگیمان یک حر باشیم حتی به قیمت جانمان از ارزش ها و باورهای دینی مان دفاع کنیم. و این چنین می شود که نام حر در تاریخ جاودانه می شود....
بصیرت و تبعیت از ولایت
امروزه با بصیرت و بینش صحیح و همگام با رهبر جامعه می توان بسیاری از نقشه های دشمنان را خنثی کرد. پیروی از رهبری و ولایت فقیه در تمام کارها باید سرلوحه قرار بگیرد. در غیر این صورت عواقب خطرناکی جامعه را تهدید خواهد کرد. درست در زمان امام حسین علیه السلام تعداد زیادی از افراد فاقد بصیرت بودند و از لحاظ زمان شناختی در جهت کمک به امام خود نداشتند و این ها که چندین برابر یاران امام در روز عاشورا بودند، بعد از واقعه عاشورا در جهت خونخواهی امام حسین علیه السلام برآمدند که دیگر قیامشان سودی نداشت و آن چه که نباید اتفاق افتاده بود. بنابراین داشتن بصیرت به این که در چه زمانی بهتر است همگام و همراه با رهبر پیش رفت امری ضروری است.
ایستادگی در برابر ظلم
رهایی از ظلم و ایستادگی با تمام قدرت در برابر ظالمان نکته کلیدی برای رهاشدن از چنگال های ظلم و استکبار است. امام حسین علیه السلام نمونه ای راستین برای مقابله با ظلم و سازش ناپذیری با ذلت و استکبار است. مرگ با عزت همواره بهتر از زندگی با ذلت است. در واقع همه ی ملت های ستمدیده باید با الگوبرداری وپیروی از روش امام حسین علیه السلام با تمام قوا حتی با از دست دادن جان خود و عزیزانشان در برابر ظلم و ظالم بایستند. به امید آن روز که ریشه ی تمام ظلم ها و ظالمان جهان کنده شود.
وفا به پیمان هایمان
همه ما در برابر خداوند پیمان هایی بسته ایم که باید به همه ی آن ها وفادار باشیم. از اولین پیمان در عالم زر گرفته تا پیمان هایی که در این دنیا با خدا بسته ایم...پیمان هایی در اقرار به توحید خداوند، پیمان های عدالت فرما، پیمان های دوری از گناهان و..... .
باید همواره تصمیم خود را بر ماندن در راه و پیمان خداوند جزم کنیم و از هیچ چیزی نهراسیم. درست مانند همه دلاوران عاشورا که تا آخرین قطره خونشان بر سر پیمانشان با خدا باقی ماندند با آن که در اوج مشکلات و مظلومیت ها بودند اما وفای بر پیمانشان را بر همه چیز ترجیح دادند پیمانی که با امام حسین علیه السلام بسته بودند که در واقع همان پیمان با خدا بود. بیااید نگاهی به زندگیمان کنیم ببینیم آیا پیمانی بین ما و امام حسین علیه السلام و یا خداوند وجو دارد؟ اگر پیمانی است چقدر در راه عمل و وفاداری به آن تلاش کرده ایم ؟ اگر آن را فراموش کرده ایم وقت آن نرسیده است که جبرانش کنیم؟؟؟
جمع بین معنویت و سیاست
گاهی مسئولی، کسی در عرصه سیاسی قرار دارد و فکر می کند این جا دیگر معنویت راهی ندارد. در صورتی که به بعد روحی و معنوی باید در همه شرایط حتی در میدان سیاست و کار وگرفتاری توجه کرد. همان طور که امامحسین علیه السلام هنگام رویارویی با دشمن از این مهم غفلت نکردند؛ به طوری که در شب و روز عاشورا همراه با یارانشان مشغول دعا و عبادت بودند. حتی ایشان از حضرت ابوالفضل علیه السلام خواستند که از دشمن مهلت بگیرد تا بتوانند به نماز و استغفار و مناجات بپردازند. پس خوب هست که مسئولین بتوانند بین معنویت و عبادت با سیاست جمع ببندند و این ها را از هم جدا نکنند. و بدانند که با همین معنویت و خودسازی هست که می توانند در میدان سیاست هم سربلند بیرون بیایند.
ترس از خدا
بارها شده است که شاید در گیرودار زندگی به جای ترس از خدا ، از غیر خدا ترسیده ایم. درصورتی که در شرایط درست باید با توکل و ایمان به خدا پیش رفت و نباید بخاطر ترس از غیر خدا دست به کارهای نادرست زد. درست در کربلا در صحنه عاشورا دیده شد که شخصی به نام شبث بن ربعی با آن که نامه برای امام حسین علیه السلام نوشته بود و او را به کوفه دعوت کرده بود اما در روز دهم محرم از ترس ابن زیاد دعوت و نامه خود را منکر شد و جنگ با امام حسین علیه السلام پرداخت. در صورتی که اگر در آن شرایط حساس و مهم به جای ترس از ابن زیاد از خداوند ترسیده بود این وقایع رخ نمی داد. پس آن چه مهم است این که باید فقط از خداوند ترسید و حتی به بها از دست دادن جان نباید دست از آرمان ها ی الهی خود کشید.
حب دنیا
انسان هایی متاسفانه بخاطر علاقه و حب فراوان به دنیا ، آخرت خود را فدای دنیا می کنند و در آخر حتی به دنیای خود نیز نمی رسند. صحنه عاشورا نمونه آشکاری از این گروه را در خود جای داد کسانی که بخاطر حب دنیا و وعدههای رسیدن به مال و مقام دنیوی آخرت خود را نابود کردند. در این بین شخصی به نام عمر بن سعد بود که به خاطر مال دنیا و حاکمیت ری اولین کسی بود که به سمت امام حسین علیه السلام تیر افکند .که با این کار نه تنها آخرتش را نابود کرد؛ حتی به مال و وعده های دنیایی که به او داده بودند نیز نرسید.
مال دنیا خوب است اما خب و علاقه زیادی به آن به طوری که اهرت و معنویت بخواهد نابود شود هیچ گونه ارزشی ندارد
تاثیر لقمه حرام و حلال بر انسان
هر عملی در این دنیا عکس العملی و هر کنشی، واکنشی در پی دارد که غذای انسان نیز در دایره این قاعده می باشد.
غذایی که انسان میخورد علاوه بر جسم بر روی روح و عقل او هم اثر می گذارد. انسان اگر غذایی که از راه حلال کسب کرده بخورد میل او او به طاعت و عبادات خدوند و معنویات بیشتر می شود و بالعکس، اگر غذای حرام بخورد روح او پژمرده می شود و میلش به کارهای خلاف و گناه بیشتر می شود.
دقیقا مثل لشکریان ابن زیاد در عاشورا چون شکم هایشان از حرام پر شدن بود سخن امام حسین علیه السلام را که حق بود نمی شنیدند و تمایلشان به انحراف و گناه بیشتر بود.
__________
لمّا عَبَّأَ عُمَرُبنُ سَعدٍ أصحابَهُ لِمُحارَبَتِهِ علیه السلام و أحاطُوا بهِ مِن کُلِّ جانِبٍ حتّى جَعَلُوهُ فی مِثلِ الحَلْقَةِ فَخَرَجَ علیه السلام حتّى أتى الناسَ فَاستَنصَتَهُم فَأبَوا أن یُنصِتُوا حتّى قالَ لَهُم ـ : وَیلَکُم! ما علَیکُم أن تُنصِتوا إلَیَّ فَتَسمَعوا قَولی؟! و إنّما أدعُوکُم إلى سَبیلِ الرَّشادِ ... و کُلُّکُم عاصٍ لِأمری غیرُ مُستَمِعٍ قَولی فقد مُلِئَت بُطونُکُم مِن الحَرامِ و طُبِعَ على قُلوبِکُم.
هنگامى که عمربن سعد سپاهیان خود را براى جنگ با ایشان آماده کرد و از هر سو آن حضرت را در محاصره گرفتند و امام علیه السلام بهسوى دشمن بیرون آمد و آنها را به سکوت دعوت کرد، اما خاموش نشدند خطاب به آنها فرمود: واى بر شما! شما را چه زیان که به من گوش دهید و گفتار مرا که به راه راست فرا مىخوانم بشنوید ... همه شما از من نافرمانى مىکنید و به سخنان من گوش نمىدهید؛ زیرا شکمهایتان از حرام پر شده و به دلهایتان مُهر [غفلت] خورده است.
(بحارالأنوار، ج45)
ادب و بزرگواری
واقعا هر انسانی که مودبانه و با احترام با دیگران برخورد کند همه او را دوست دارند و علاقه مند هستند با او در ارتباط باشند، و بالعکس این قضیه نیز صادق است.
احساس کرنش و ادب و بزرگواری نسبت به دیگران از توصیه های معصومین علیهم السلام است که خودشان نیز پیشگام در این راه بودند.
صحنه کربلا و عاشورا نیز نمونه زیادی از این برخوردهای مودبانه و بزرگوارنه را در دل خود جای داده است. برخورد زیبا و مودب حر ، زمانی که از امام حسین می خواست که او را قبول کند، برخورد مودبانه حضرت ابوالفضل علیه السلام در برخورد با بردارش که او را سیدی ومولای صدا می زد. و نیز برخورد بزرگوارنه حضرت زینب و ام البنین علیهم السلام با اینکه فرزندانشان شهید شده بودند اما همواره به یاد امام حسین علیه السلام بودند و نامی از فرزندانشان نمی بردند.
بله و این چنین است که با ادب و بزرگواری می توان نامت را برای همیشه در تاریخ ثبت کرد.
خانواده ات را بهانه نکن
گاهی اتفاق افتاده است کسی با این توجیه که خانواده ام می خواهم راحت باشند، در یاری دین و امام زمان خود کوتاهی کرده است. همان طور که در کربلا عده ای خانواده خود را بهانه کردند و امام حسین علیه السلام را تنها گذاشتند. اما امام حسین علیه السلام با اینکه می دانست سرنوشت خانواده اش شهادت، اسارت و سختی ها است، آن ها را همراه خود برد. خوب که دقت شود می بینیم هر کدام ما خانواده مان را بارهای بخاطر بداخلاقی یا تغییر محل سکونت اذیت کرده ایم اما وقتی حرف دین و امام زمان می آید آن ها را بهانه می کنیم.
باید در راه دفاع از دین و عقیده های اسلامیمان مثل تمام حسین علیه السلام حتی خانواده خود را فدا کرد.