طبق گفته مورخان اهل سنت، فتنهگران جمل، به رؤسا و صاحب نفوذان اقوام نامه مىنوشتند و از آنها دعوت مىکردند که براى جنگیدن با على بن أبىطالب علیه السلام او را یارى کنند. ابن أثیر جزرى در کتاب الکامل فى التاریخ مىنویسد: وکان الأحنف قد بایع علیا بعد قتل عثمان لأنه کان قد حج وعاد من الحج فبایعه قال الأحنف ولم أبایع علیا حتى لقیت طلحة والزبیر وعائشة بالمدینة وأنا أرید الحج وعثمان محصور فقلت لکل منهم إن الرجل مقتول فمن تأمروننی أبایع فکلهم قال بایع علیا فقلت أترضونه لی فقالوا نعم فلما قضیت حجی ورجعت إلی المدینة رأیت عثمان قد قتل فبایعت علیا ورجعت إلی أهلی ورأیت الأمر قد استقام فبینما أنا کذلک إذ أتانی آت فقال هذه عائشة وطلحة والزبیر بالخریبة یدعونک فقلت ما جاء بهم قال یستنصرونک على قتال علی فی دم عثمان فأتانی أفظع أمر فقلت إن خذلانی أم المؤمنین وحواری رسول الله لشدید وإن قتال ابن عم رسول الله وقد أمرونی ببیعته أشد1 أحنف از کسانى بود که با على علیه السلام بعد از کشته شدن عثمان بیعت کرد؛ چرا که او وقتى از حج برگشت با على علیه السلام بیعت کرد. احنف گفت: من با على بیعت نکردم؛ مگر این که طلحه، زبیر و عائشه را در ملاقات کردم، من عازم حج بودم و عثمان در محاصره بود، به هر کدام از این سه نفر گفتم: این شخص (عثمان) که کشته مىشود، پس دستور مىدهید که با چه کسى بیعت کنم؟ همه آنها گفتند که با على بیعت کن. گفتم: آیا او را براى من مىپسندید؛ گفتند: بلى. وقتى از حج به مدینه برگشتم، دیدم عثمان کشته؛ پس با على بیعت کردم و پیش خانوادهام برگشم، حکومت پا برجا مىدیدم تا این که پیکى آمد که عائشه، طلحه و زبیر در خریبه منتظر تو است،گفتم: براى چه آمدهاند؟ گفت: از تو براى جنگ با على و گرفتن خون عثمان کمک مىخواهند، پس من با سختترین کار روبرو شدم و گفتم: ذلت و خوارى مادر مؤمنان و همسر رسول خدا برایم سخت است؛ اما جنگ با پسر عموى رسول خدا که من دستور دادند با او بیعت کنم، شدیدتر است، اگر واقعا هدف اهل جمل، اصلاح امت بود، چرا از مردم براى جنگ با امیرمؤمنان علیه السلام دعوت مىکردند؟چرا به آنها نمىگفتندکه قصد ما اصلاح بین امت است؟!
1.الکامل فی التاریخ، ج3، ص127،دار الکتب العلمیة و البدایة والنهایة، ج7، ص234،