کتاب «پیمانکاران اعتراض» اثر پیتر دوورن به دنبال نقد نظری و مستند به ایده تکیه بر ابرشرکتها با هدف کنشگری است.
این نقد با تحلیل تاریخی به نحوه ارتباط تحمیل شده بین نوع دوستی و بنگاه اقتصادی و گسست واقعی آنها از هم میپردازد. مهترین نکتهای که در این کتاب به آن پرداخته شده، سیر تبدیل اعتراض به ابرشرکتیسازی است. به این بیان که هدایت و کنترل اعتراضات علیه ابرشرکتها، صاحبان این ابرشرکتها را بر این واداشته تا با سرمایهگذاری بر مخالفین خود، کنشگری را به نفع خود تغییر دهند. این کتاب در مرحلۀ اول با توصیف بینش ابرشرکتی و نحوۀ ایجاد حاکمیت این بینش بر معترضین همراه با ارائه شواهد بسیار به استوارسازی نقد خود به وضع موجود میپردازد و در مرحلۀ بعد با بیان عواملی چون امنیتی سازی مخالف، خصوصی سازی زندگی اجتماعی و نهادینه سازی کنشگری و شواهد آنها به پیشبینی خود از آینده که همان نظم جهانی ابرشرکتی شده است، استحکام میبخشد.
کتاب «پیمانکاران اعتراض» از یک مقدمه و چهار فصل اصلی و یک نتیجه تشکیل شده است.
در مجموع این شش فصل نویسنده به دنبال آسیبشناسی اعتراضات و کنشگریهای موجود در کشورهای آمریکا و اروپا است.
کتاب در فصل اول به تبیین مفاهیمی چون تشکیلات، اعتراض، کنشگری و رادیکالیسم میپردازد و بعد از آن دورنمایی کلی از مباحثی که در فصلهای آینده به عنوان عواملی که اعتراض را تبدیل به یک پدیده ابرشرکتی میکند، میپردازد.
در فصل دوم معیار بحث حاکمیّت بینش ابرشرکتی بر افراد کنشگر است که در واقع این فصل با بیان شواهد متعدد، به خوبی تناقضی که بین مطالبه کنشگر با واقعیت وجود دارد را به رخ معترضین میکشد و به معترضین میفهماند که بینش ابرشرکتی آنها را نیازمند سازوکارهایی میکند که نه تنها آنها را از هدف اصلی منحرف کرده بلکه در مقامل عمل همسو و همکار با ابرشرکتها بر ضد نوع بشر کار میکنند.
فصل سوم عدم موفقیت کنشگریهای امروزی را در امنیتیسازی مخالف و کنشگر میبیند. مهمترین ویژگی این فصل مربوط به بیان نوع جدید از برخورد امنیتی با کنشگران توسط دولتهاست. در این حالت ابرشرکتها و دولتهای حامی از روش حذف مستقیم استفاده نمیکنند. بلکه نسبتهای تروریستی و ضد امنیتی به معترضین با نفوذ، چهره آنها را مخدوش کرده و از مقبولیت انداخته میشوند.
اما فصل چهارم یکی از عوامل موفق نبودن کنشگریهای موجود را در زوال زندگیهای شهروندی اجتماعی میبیند. در واقع یکی از مهمترین زیرساختهای شکلگیری یک اعتراض، زندگی اجتماعی و احساس مسئولیت اجتماعی است که در حال حاضر این نوع زندگی جای خودش را به فردیسازی مسئولیت داده و دردسری بزرگ برای کنشگری علیه ابرشرکتها ایجاد کرده است.
فصل پنجم نیز نهادینهسازی کنشگری را به عنوان آخرین عامل عدم موفقیت کنشگریهای حال حاضر میشمارد. ظهور سازمانهای مردم نهاد با بودجههای کلان، نوعی رقابت برای کسب سود و جذب سرمایه برای کنشگران ایجاد کرده است. نمونههای فراوان در این زمینه نشاندهندۀ بزرگترین اعمال سازشکارانه با عوامل ابرشرکتهاست که در واقع به حذف حقیقت کنشگری منجر شده است. نتیجه تمامی این گفتارها را نویسنده در یک انقلاب جهانی میداند که از مدتها پیش شروع شده است و آن نظم جهانی ابرشرکتی شده است.
بزرگترین مشکل جوامع بشری در حال حاضر، وجود انفعال در برابر تصمیمات ضد بشری است. کتاب «پیمانکاران اعتراض»، با ترسیم معضلات ضدبشری و نشان دادن تناقضات بین کنشگریهای مردمی علیه سرمایهداری و اعمال سرمایهدارانه کنشگران، توانسته است بی اثر بودن اعتراضات را به رخ معترضین بکشد. در عین حال به نظر میرسد موفقیت کتاب در ارائۀ شواهد متعدد برای بی اثر ماندن اعتراضات که به شکل ابرشرکتیسازی درآمدهاند بسیار جالب توجه است، اما نسخۀ بدیل نسبت به وضع موجود خلأ بزرگی است که کتاب با آن دست و پنجه نرم میکند.
حاکمیت بینش ابرشرکتی بر کنشگران به عنوان نقطه آغازین کتاب بر نقد کنشگریهای موجود این را نشان میدهد که گزینههای موجود در برابر اعتراضات از رهگذر همسویی با بازارهای سرمایهداری و تصمیمات ضدبشری آنها میگذرد و با مقایسه وضع موجود با احوالاتی که تاریخ قبل از این به خود در سالهای 1970 به خود دیده، میفهماند نگرش موجود در اعتراضات، مقصد اصلی آنها را به فراموشی رسانده و در نهایت با یک سازش کوچک خود اعتراضات به سمت ابرشرکتیسازی سوق پیدا کرده است. اما در این کتاب هیچ اشارهای به این نمیشود که با وضع موجود چگونه میتوان به همان موفقیتهای گذشته در تاریخ کنشگری دستیافت و در واقع ویژگیهای کنشگریهای موفق در دهه 1970 مغفول باقی مانده است.
نقد به حاکمیت دولتها بر امنیتیسازی مخالف یکی از نقاط قوت کتاب است که مخاطب را با انواع آن آشنا میسازد و آسیبشناسی کتاب در این موضوع، نوع نگرش مخاطب را نسبت به افراد برچسب خورده از طرف دولتها را تغییر میدهد. نگاه جامعهشناسانه کتاب به زندگی اجتماعی کنشگران و تاثیر آن در تغییر جهت اعتراضات به شکلی زیبا بیان شده و شواهد و نحوه تاثیرگذاری آن به خوبی بیان شده است. و اما سخن از نهادینهسازی کنشگری به مثابه یک سازمان نقطۀ عطفی است که تمام شواهد پیش گفته را تکمیل میکند و پیشبینی آینده را که نظم نوین جهانی توسط ابرشرکتهاست را به خوبی نشان میدهد.