مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب چرا حقایق دین را باید در تاریخ جست؟
امتیاز کاربران 5

تولیدگر متن توزیع گر شبکه های اجتماعی

گندمکار هستم. از تاریخ 08 آذر 1393 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن توزیع گر شبکه های اجتماعی تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 7 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
چرا حقایق دین را باید در تاریخ جست؟

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ جمعه, 28 مهر 02



با توجه به نقل مکرر، و زياد واقعه کربلا توسط راويان مختلف هيچ شکي براي کسي در وقوع اين حادثه باقي نمي ماند. هيچ حادثه اي در تاريخ اسلام همانند واقعه کربلا تاريخ مکتوب و صحيح ندارد. هر چند وقوع بعضي از حوادث تاريخي را به صورت صد در صد نمي توان قائل شد امّا مي توان با تجزيه و تحليل به کشف حقايق زيادي از زندگي گذشته انسان ها پرداخت. تاريخ به عنوان يکي از منابع شناخت در اسلام از جايگاه ويژه اي برخوردار است.

در طول تاريخ حوادث و رويداد هاي متفاوتي در روي زمين اتفاق افتاده است. يکي از مهم ترين حوادث تاريخي در صدر اسلام به شهادت رسيدن امام حسين ـ عليه السلام ـ به همراه عده اي از ياران با وفايش در دشت کربلا بوده است. اين حادثه در دهم محرم سال 61 هجري اتفاق افتاده است.[1] در طول تاريخ و در واقع از زمان وقوع اين حادثه تاکنون هيچ کس در وقوع اين حادثه ترديد نکرده است.
چرا که همه کساني که در محرم سال 61 هجري در دشت کربلا و در مقابل لشکر يزيد قرار داشتند به شهادت نرسيدند. علاوه بر امام سجاد ـ عليه السلام ـ که بيمار بود و تقريبا 34[2] سال بعد از واقعه کربلا زنده ماند و همواره وقايع کربلا و شهادت پدر بزرگوارش را روايت مي کرد، حضرت زينب ـ سلام الله عليها ـ ام کلثوم، حسن مثني و بيش از 70 نفر ديگر از اهل بيت امام حسن ـ عليه السلام ـ زنده ماندند و اين حادثه را براي ديگران نقل کردند. در واقع حماسه کربلا را زنده نگه داشتند. علاوه بر اين افراد بسياري در لشکر عمر سعد بوده اند که خود از راويان واقعه کربلا بوده اند.
از جمله اين افراد مي توان حميد بن مسلم را نام برد.
نقل رخدادهاي عاشورا توسط اين راويان سبب شد همين روايات در کتاب هاي مورخاني که در خصوص حادثه کربلا کتاب نوشتند، انعکاس پيدا کند.
هيچ مورخي را نمي توان پيدا کرد که در اصل وقوع اين حادثه تشکيک کرده باشد. حتي جزئيات واقعه کربلا (با اختلافات اندک) توسط مورخان ثبت و ضبط شده است. شهيد مطهري (ره) مي نويسد: «بايد توجه داشت که تاريخ نهضت ابا عبدالله ـ عليه السلام ـ نسبت به بسياري از فصول تاريخ از تحريف مصون و محفوظ مانده است... جزئيات واقعه بازگويي و ثبت شده است از اين جهت امثال طبري، يعقوبي، شيخ مفيد، ابوالفرج اصفهاني و... جزئيات وقايع را با نقل روات موثق نقل کرده اند».[3]
بنابراين تواتري[4] که در نقل اين حادثه وجود دارد هيچ شکي براي کسي باقي نمي گذارد.
شهيد مطهري (ره) قائل است: «وقتي يک قضيه به صورت تواتر نقل مي شود، ديگر قابل اينکه اغراض افراد در آن دخالت کرده باشد نيست».[5] به عنوان نمونه اگر فردي از چندين نفر بشنود که در شهري به نام مکه خانه کعبه (خانه خدا) وجود دارد، مکاني مقدس که مسلمانان براي زيارت به اين خانه مي روند و همواره از خانه کعبه و صفا و مروه و... سخناني بشنود آيا هيچ شکي براي او باقي مي ماند در اينکه آيا اين خانه واقعا وجود دارد يا خير؟ اگر کسي در هر يک از رخدادهاي صدر اسلام شک کند ولي در واقعه کربلا (اين حادثه هميشه زنده) نمي تواند شک کند.
در بخشي از سئوال پرسيده ايد ثابت کنيد وقايع تاريخي که وجود دارد راست است؟ در جواب بايد گفت: هيچ کس قائل نيست که همه وقايع تاريخي که وجود دارد و بعضا توسط افراد نقل مي شود، صد در صد صحيح است و هيچ شک و ابهامي در آنها وجود ندارد. شهيد مطهري (ره) که البته در خصوص مورخان بحث مي کند مي نويسد: «مورخ نبايد يک حالت ساده دلي داشته باشد و خيال کند هر چه که در کتب تاريخ گذشته نوشته شده عين حقيقت و واقعيت است».[6] و در جاي ديگري مي نويسد: «بعضي صرفاً ملا سنتي هستند. همين قدر که کتابي و يک نسخه خطي پيدا کنند که مثلا 700 سال قبل نوشته شد، يا در فلان جا چاپ شده، اين ديگر برايشان وحي منزل است. در مقابل عده اي اساسا تاريخ را بي ارزش مي دانند مي گويند انسان هيچ وقت نمي تواند خودش را از تعصبات و جانبداري ها و عقده ها و کينه ها تخليه کند».[7]
شهيد مطهري (ره) هر دوي اين ديدگاهها را رد مي کند و قائل است: نمي شود بشر را متهم کرد که هميشه مطابق منافع خودش وقايع را نقل مي کند. و بعضي وقايع هست که اساسا در يک حدّش دروغ بردار نيست. شما مي بينيد بسياري از قضايا را دو طرف متخاصم نوشته اند امکان تحريف در بعضي قضايا نيست . قضايايي که در سطح عموم واقع مي شوند،[8] اصلا امکان تحريف آنها وجود ندارد. يعني قضيه به صورت تواتر نقل مي شود که اصلا قابل اينکه اغراض افراد در آن دخالت کرده باشد نيست.[9]
اما اينکه سئوال کرده ايد چرا دين ما متصل به تاريخ است؟ در تمام دنيا مردم با تاريخ خود زندگي کرده و هويت خود را مديون تاريخ هستند و هيچ ملتي نيست که بدون تاريخ باشد و از گذشته خود بريده باشد، علاوه بر مسائل اجتماعي، علوم و دستآوردهاي تمدني انسان ها نيز به گذشته مربوط است، پيشرفت هاي بشري يک شبه نبوده، بلکه به مرور زمان با انباشت اطلاعات و دست آوردها به تکامل رسيده و آنچه امروز به عنوان اختراعات و صنايع و فنون است بي ترديد از گذشته بنيان گرفته، از اينروي هرگز نمي توان گذشته را انکار و آن را مورد ترديد قرار داد. از اين روي بخشي از آموزه هاي اسلامي درس هايي هستند که تاريخ آنها را براي ما بيان کرده است . به عنوان نمونه مطالبي که در خصوص سيره نبي مکرم اسلام وجود دارد، مطالبي که در خصوص سيره ائمه اطهار ـ عليهم اسلام ـ وجود دارد، از تاريخ گرفته شده لذا دين ما به خاطر ارتباطي که با پيشوايان خويش دارد با تاريخ پيوندي عميق دارد. در روايات و احاديث اسلامي نيز اين مسئله که تاريخ امري شناختني و منبع کسب معرفت و تجربه و دانش است، بارها مورد توجه قرار گرفته است.[10]
اما اينکه گفته ايد چرا هر دليلي مي آوريم از تاريخ است؟ در جواب بايد گفت: براي اثبات يک موضوع ديني از علوم مختلفي استفاده مي شود. علم فقه، کلام، حديث و تاريخ و... از جمله علومي هستند که آگاهي از اين علوم مي تواند افراد را در موضوعات مختلف به حقيقت برساند. در دين اسلام به تاريخ و دانستن وقايع تاريخي توجه خاصي شده است.[11]
قرآن عموما پس از بيان مسائل تاريخي به جنبه عبرت آموزي وقايع اشاره دارد.[12]
قرآن تأکيد دارد که تاريخ گذشتگان يک منبع شناخت و معرفت است و به انسان آگاهي و بينش مي دهد.[13]
شهيد مطهري (ره) مي نويسد: «قرآن به طور صريح و قاطع تاريخ را براي مطالعه عرضه مي دارد. پس تاريخ هم خودش يک منبع براي شناخت است... يعني برويد آثار تاريخي را مطالعه کنيد و بعد ببينيد که زندگي و جامعه بشري چه تحولات تاريخي پيدا کرده است.[14]
البته اين گونه هم نيست که ما همه چيز را از تاريخ گرفته باشيم، بلکه از عرف و اجتماع و آداب و سنني که مردم عمل کرده اند، به صورت عيني به دست ما رسيده است. به علاوه اصل دين، اعتقادات است که بر اساس عقل است و ربطي به مباحث تاريخي ندارد.

نتيجه گيري:
با توجه به نقل مکرر، و زياد واقعه کربلا توسط راويان مختلف هيچ شکي براي کسي در وقوع اين حادثه باقي نمي ماند. هيچ حادثه اي در تاريخ اسلام همانند واقعه کربلا تاريخ مکتوب و صحيح ندارد. هر چند وقوع بعضي از حوادث تاريخي را به صورت صد در صد نمي توان قائل شد امّا مي توان با تجزيه و تحليل به کشف حقايق زيادي از زندگي گذشته انسان ها پرداخت. تاريخ به عنوان يکي از منابع شناخت در اسلام از جايگاه ويژه اي برخوردار است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

1ـ مجموعه آثار (فلسفه تاريخ)، شهيد مطهري.
2ـ دانش تاريخ و تاريخ نگاري: حسن حضرتي.

پاورقي ها:

[1]. جمعي از نويسندگان، پيشوايان معصوم(ع) ـ زندگي نامه چهارده معصوم(ع) ـ ، قم انتشارات موسسه در راه حق، چاپ اول، 1381ش، ص242.
[2]. معينيان، محمد حسن، معماهاي زندگاني چهارده معصوم(ع)، قم، انتشارات نبوغ، چاپ اول، 1375ش، ص145.
[3]. مطهري، مرتضي، حماسه حسيني، نشر صدرا، چاپ دوازدهم، 1373ش، ج3، ص252.
[4]. تواتر يعني نقل روايت يا مطلبي توسط راويان زيادي که موجب اطمينان به صدور روايت باشد.
[5]. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار (فلسفه تاريخ)، تهران، نشر صدرا، چاپ سوم، 1386ش، شماره 15، ص121.
[6]. همان، ص123.
[7]. همان، ص35.
[8]. مثل حادثه کربلا.
[9]. همان، ص121.
[10]. اکبري، محمد علي، مقاله «جايگاه علم تاريخ در اسلام» در کتاب دانش تاريخ و تاريخ نگاري اسلامي، قم، بوستان کتاب، 1382ش، ص125.
[11]. نمل / 69.
[12]. يوسف / 111.
[13]. محمد علي اکبري، همان، ص125.
[14]. همان، به نقل از کتاب شناخت شهيد مطهري، ص78.

منبع : مرکز مطالعات پاسخ گویی به شبهات

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما