کاش می دیدم چیست/ آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است....
شعر زیبایی بود، شاید دوران دبیرستان در کتابی خوانده بودم یا در تکه کاغذی جایی به چشمم خورده بود؛ هرچه بود، مرا تحت تاثیر خودش قرار داده بود.
شعر زیبایی بود، به زیبایی چشمان همسرم وقتی مرا مجذوب خود میکرد و آرامش را، جرعه جرعه در جانم میریخت.
دوران نامزدی خیلی این شعر را برایش می خواندم و حالا هم که اوایل ازدواجمان است، وقتی یادم میاید که چه موهبتی در زندگی من راه یافته، این شعر را تقدیمش میکنم؛
هنر، گاهی به این است که با یک لبخند، زندگی ملتی را نجات دهی، این است هنری که همسرم دارد و هرجا لازم شود خشم مرا در عمق وجودم با بر هم زدن مژه ای خاموش میکند؛ چشمان او همگی مان را نجات میدهد.[1]
[1] http://www.asheghaneha.ir/%da%86%d8%b4%d9%85-%d8%aa%d9%88/