اطاعت، فرمان پذیری زیردست و دانی از بالادست و عالی است و اطاعت کردن، فقط از کسی پسندیده است، که بر انسان ولایت مشروع داشته باشد. و تفاوت آن با اجابت در این است که اجابت، قبول دعا و انجام کاری توسط بالادست در اثر درخواست فرودست است. اما تفاوت آن با تبعیت در این است که تبعیت، دنباله روی و پا جاپای کسی گذاشتن را می گویند.
اطاعت تنها از کسی نیکو است که بر مطیع، ولایت مشروع داشته باشد. ولایت؛ به مشروع، همچون ولایت خداوند بر انسان «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» [1]، و ولایت غیر مشروع، همچون ولایت شیطان بر انسان «وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ» [2]، تقسیم می شود.
اطاعت بالاصاله از آنِ خداوند تبارک و تعالی است اما خداوند به جهت هدایت بشر و برقراری نظم در اجتماع، اطاعت از افرادی را مجاز شمرده است. بنابراین اطاعت از آنان در طول اطاعت از خداوند خواهد بود.
حضرت آیه الله محمد تقی مصباح یزدی در کتاب خداشناسی در این خصوص می نویسند:
«خداوند وليّ حقيقي تمام موجودات هستي است؛ اما گاهي خداوند براي برخي از انسانها كه كمالات و شايستگيهاي ويژهاي دارند نيز جعل ولايت ميكند و به آنها قدرت تصرف در جهان هستي، با اذن خود را ميدهد. چنين انسانهايي بهاذن خداوند ميتوانند تصرفاتي در عالم موجود بكنند.
وقتي مي گوییم جز الله كسي حق قانونگذاري، فرمان دادن و اطاعت شدن بيچون و چرا ندارد، به معناي اين است كه هيچكس مستقلاً از ناحية خودش حق فرمان دادن ندارد؛ اما اگر خدا براي كسي اين حق را قرار بدهد، اطاعت چنين كسي درواقع به اطاعت خدا بازميگردد. در قرآن آمده است: وَمَا أرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللّه [3]؛ «هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر براي اينكه مردم بهاذن خدا از او اطاعت كنند».
همچنین اطاعـت از كسـاني كه ازسوي پيامـبر(صلى الله عليه وآله) يـا امـام معصوم(عليهم السلام) بهطور خاص يا با بياني عـام در زمـان حضـور يا غـيبت نصب ميشـوند، در امتداد اطاعت از پيامبر و «اوليالامر» است و همانگونهكه وقتي پيامبر(صلى الله عليه وآله) يا امام معصوم(عليهم السلام) در حيات خويش براي منطقهاي كسي را والي قرار ميداد، اطاعت او بر مردم لازم ميبود، در زمان غيبت هم «ولي فقيه» كه ازسوي امام زمان(عجلالله تعالي فرجهالشريف) براي رسيدگي به امور مردم در اين زمان تعيين شده است، بايد اطاعت شود و اطاعت از او درحقيقت اطاعت از خـدا، پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امام زمان(عجلالله تعالي فرجه الشريف) است؛ چنانكه در توقيع شريف امام زمان(عجلالله تعالي فرجه الشريف) اين مطلب ذكـر شده است: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِم» [4]
اما درحكم پيشآمدهاى تازه به راويان حديث ما رجوع كنيد زيرا آنها حجت بر شمايند ومن حجت برآنهايم.» [5]
پی نوشت:
[1] البقره، 257.
[2] البقره، 257.
[3] نساء،64.
[4] جامع الاحادیث، محمـدبنعلـيبنبابـويـه قمـي (شيـخ صـدوق)، كمال الـدين وتمام النعـمه، ج2، ص484؛ قطـبالـديـن سعيدبنهبهالله راوندي، الخرائج، ص1114؛ ابوعلي فضلبنحسن طبرسي، اعلام الوري باعلام الهدي، ص452؛ ابوجعفر محمدبنحسنبنعلي طوسي، الغيبه، ص291؛ عليبنعيسي اربلي، كشف الغمة في معرفه الائمه، ج2، ص531؛ محمدباقر مجلسي، بحار الانوار، ج2، ص90؛ و همان، ج75، ص380.
[5] مصباح یزدی، خداشناسي، ص70 -74.