به نام خدا
موضوع:چهار ویژگی نقد شونده:
برای اینکه بتوان یک زمینی را بعنوان زیربنای یک خانه قرار داد و بتوان از آن زمین استفاده های فراوانی کرد از ساختن خانه تا کشت دانه در آن و....
باید آن زمین دو ویژگی را دارا باشد.
1ـ خیلی سفت ومحکم نباشد که نتوان آن را حفر کرد برای فنداسیون و پِی یک ساختمان یا نتوان آن را شخم زد برای کشت دانه.
2ـ خیلی هم نرم و شل نباشد مثل ماسه های لب ساحل که نتوان چیزی بر آن بنا کرد.
یک فرد هم که بخواهد پیشرفت علمی و عملی کند باید خود را در منصۀ نقد دیگران قرار دهد تا بتواند به نقاط ضعف خود آگاهی پیدا کند.
کسی که می خواهد نقد شود و این نقد را برای خود یک پلِ ترقی می داند باید چهار ویژگی اساسی نقد شونده را داشته باشد.
1ـ داشتن گوش شنوا و روحیۀ حق پذیری: کسی که در پی کمال و ترقی می باشد باید خودرا ارزیابی کند و کاستی های خود را بر طرف کند ولی باید از یک نکته غافل نشود و آن اینکه نفس او بسیار استاد است وچه بسا عیب های او را بپوشاند و یا لااقل کم رنگ جلوه دهد ،به قول قدیمی ها (هیچ ماست فروشی نمی گه ماستم ترشِ)
برای اینکه در این ورطۀ هولناک نیفتد باید خود را در انظار ناقدین خوب بگذارد تا او را نقد کنند و از نقد آنها استفاده کند.
در آیۀ 18 سورۀ زمر یکی از صفات بارز بندگان خوب خدا را داشتن گوش شنوا و روحیۀ حق پذیری معرفی کرده است.
(بندگان مرا بشارت ده همان کسانی که سخنان را می شنوند واز نیکوترین آنها پیروی می کنند آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده وآنها خردمند هستند.)
2ـ پرهیز از نقد متقابل: خیلی دیده شده وقتی کسی نقد می شود بجای اینکه به دنبال پاسخی برای نقدها بگردد اگر نقد وارد نباشد و یا قبول کند اگر نقد وارد باشد، به بررسی آثار ناقد ومطالعه زندگی او پرداخته تا عملی نادرست پیدا کند و آن را به رُخ ناقد بکشد تا دیگر نقد نکند.
متأسفانه این روحیه در بسیاری از صنوف دیده می شود و لذا دیگر کمتر کسی جرئت به نقد سازنده پیدا می کند.
در تفسیر آیۀ 24 سورۀ عبس (انسان باید به خوراک خود بنگرد)
امام باقر علیه السلام فرمودند:منظور از طعام در این آیه این است که شخص علمش را از که می گیرد.
به نظر میرسد منظور امام این است که به اصل گوینده توجه کن که اگر از روی خیرخواهی و دلسوزی نقدی میکند، در صدد آگاهی دادن به شماست، نه اینکه بخواهیم تمام ابعاد اخلاق فردی و اجتماعی او را مورد بررسی قرار دهیم تا یک عیبی پیدا کنیم و آن را پیراهن عثمان کنیم.
3ـ پاسخگوئی با دلایل موجه: اگر کسی ما را نقد می کند و نقد او هم وارد نیست چون به لایه های پنهان گفتار ما توجه ای ندارد. بهترین راه این است که با احترام و دلائل موجه او را از ساختار قوی وغنی گفتار خود آگاه سازیم وببینیم که دلائل ما برای نقدکننده قابل قبول است یا نه؟
که این باعث گفتگو بهتر وسازنده می شود.
ما در قرآن می بینیم که مردمی که در مقابل انبیاء ایستادند وبا آنها مخالفت کردند، یک دلیلی موجه برای مخالفتشان اقامه نکردند و ایشان را که انسانهای دانا و پاک زمان خود بودند را محکوم به سفاهت، دروغگو بودن جادوگر بودن،شاعر بودن می کردند، لذا هیچ وقت سخنان انبیاء که همان سخنان پروردگار بود در ایشان اثر نکرد چون(عقل داشتند ولی تفکر نمی کردند وگوش داشتند ولی شنوا نبودند و چشم داشتند ولی بینا نبودند. اعراف179)
4ـ بردباری و سعۀ صدر: نقد شونده در هنگام نقد شدن باید بگذارد سخن ناقد تمام شود و بعد شروع به سخن کند.
و این خود نشانۀ سعۀ صدر می باشد. هنگامی که خدا حضرت موسی را امر کرد که فرعون را به توحید دعوت کند اولین خواسته ای که موسی از خدا داشت سعۀ صدر بود.(پرورگارا به من سعۀ صدر بده. طه25)
که این سعۀ صدر باعث جذب ناقد می شود.
باید در نظر داشت که همیشه نقد وارد نیست ولی اگر با گشاده روئی و سعۀ صدر ما مواجه شود قطعا سخن ما را خواهد پذیرفت، ولی اگر تند خوئی کنیم نتیجۀ برعکسی را باید انتظار داشته باشیم.