کارگران فقیر و مهمانی امام حسین (ع)
در این داستان، چند کارگر فقیر در هوای گرم زیر سایه درخت نشستهاند و به غذای سادهای که دارند میخورند.
یکی از آنها از کمبود غذا صحبت میکند و دیگری به سختیهایی که کشیدهاند اشاره میکند.
در همین حال، سوارکار بزرگواری نزدیک میشود و همه به احترام او بلند میشوند.
یکی از کارگران پیشنهاد میکند که امام حسین (ع) را به سفره خود دعوت کنند.
امام حسین با لبخند و احترام دعوت آنها را میپذیرد و به همراه آنها غذا میخورد.
سپس او از خداوند شکر میکند و میگوید که خداوند کسانی را که مغرورند دوست ندارد.
روز بعد، امام حسین (ع) به این کارگران فقیر بهترین غذا را میدهد و لباس نو هدیه میدهد.
کارگران از محبت امام حسین (ع) بسیار شگفتزده شده و دعای خیر میکنند.