با خودش فکر کرده بود، من از هیچ قسمتی از آینده خودم خبر ندارم و نمیدونم خیر و صلاح من تو چی هست؛ اما این رو مطمئنم که هر اتفاقی، با اراده ی اولیاء الله می تونه تغییر کنه و بهترین اتفاق باشه؛ پس باید قبل از خواستگاری رفتن شروع کنم.
چند راه جلوی پاش بود:
می تونست به امامزاده ی شهر بره و توسلی به اون بنده ی صالح خدا داشته باشه ، یا اینکه به سمت گلزار شهدا بره و از شهدای گمنام بخواد براش پدری کنن، اما از همه بیشتر دوست داشت؛ شب قبل از خواستگاری به حضرت زهرا سلام الله علیها متوسل بشه و از ایشون کمک بخواد.
#متن_کوتاه
#پیش_به_سوی_زندگی
#مهارت_قبل_ازدواج
#مهارت_فردی
@hambahsi