کم گوی و ...:
-حیف نون آخره ماه رمضون به ماه نگاه ميكنه ميگه: ببین چقدر لاغر شدی؟ هم خودتو از بين بردي هم مارو...
(لبخنــــــــــد)
گویند مرد حکیمی پسر را گفت:امروز طعام مخور و روزه دار، وهرچه بر زبان راندى، بنویس.شبانگاه همه آنچه را که نوشتى، بر من بخوان
آنگاه روزه ات را بگشا و طعام خور. شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند. از بس که نوشته بود و خواند، دیروقت شد و طعام نتوانست خورد!
روز دوم نیز چنین شد و پسر هیچ طعام نخورد. روز سوم باز هر چه گفته بود، نوشت و تا نوشته را بر خواند، آفتاب روز چهارم طلوع کرد و او هیچ طعام نخورد. روز چهارم، هیچ نگفت. شب، پدر از او خواست که کاغذها بیاورد و نوشته ها بخواند. پسر گفت: هیچ نگفته ام تا برخوانم
پدرگفت: پس بیا و از نان بخور که روز قیامت انان که کم گفته اند چنان حال خوشـــــی دارند که اکنون تو داری
رمضان ماهی است که
ابتدایش رحمت است. میانه اش مغفرت و پایانش اجابت و آزادى از آتش جهنم. پیامبر اکرمﷺ