گفتگو محتضر با خداوند برای بازگشت به دنیا
ﺣَﺘَّﻲ ﺇِﺫَﺍ ﺟَﺂءَ ﺃَﺣَﺪَﻫُﻢُ ﺍﻟْﻤَﻮْﺕُ ﻗَﺎﻝَ ﺭَﺏِ ّ ﺍﺭْﺟِﻌُﻮﻥِ«٩٩» ﻟَﻌَﻠِّﻲ ﺃَﻋْﻤَﻞُ ﺻَﺎﻟِﺤﺎً ﻓِﻴﻤَﺎ ﺗَﺮَﻛْﺖُ ﻛَﻠَّﺎ ﺇِﻧَّﻬَﺎ ﻛَﻠِﻤَﺔٌ ﻫُﻮَ ﻗَﺂﺋِﻠُﻬَﺎ ﻭَﻣِﻦ ﻭَﺭَﺁﺋِﻬِﻢ ﺑَﺮْﺯَﺥٌ ﺇِﻟَﻲ ﻳَﻮْمِ ﻳُﺒْﻌَﺜُﻮﻥَ«١٠٠ مومنون»
برزخ: واسطه و حائل ميان دو چيز.
آنچه از آیه قابل برداشت است؛ اینکه محتضر در آستانه مرگ، چشم برزخیش باز می شود، خیلی از نادیدنی های غیبی را می بیند. از فرشته مرگ گرفته تا ائمه اطهار، جهنم و بهشت و... بخصوص اعمالی که در بازار برزخ و بعد از آن رونق فوق العاده خوبی دارند و در حکم کیمیا هستند؛ لذا از ته دل از خدا می خواهد که یک مهلت دوباره به او دهد تا به دنیا برگردد و ره توشه مورد قبول آن دیار که فقط و فقط "عمل صالح" است، آماده کند و هر چه در این زمینه کوتاه کرده یا کم گذاشته است، جبران کند. اما همان عاملی که مانع انجام عمل صالح در دنیا بود(هوای نفس) در قلبش ملکه شده و با واژه هو قائلها (که فقط در حد حرف است)، پاسخ منفی را دریافت می کند. هر چند حکایت آیه درباره مشرکان است؛ ولی ممکن است شامل مومنین ضعیف العمل هم باشد تا نواقصی خود را جبران و ترفیع درجه بالاتری بگیرند. به هر حال موضوع آیه درباره مرگ است؛ ولی غرضش بیدار باش برای انجام عمل صالح قبل از مرگ است.