آیا کوروش واقعا ذوالقرنین است؟
فرقه کوروش_پرستی یا باستان گرایی (آرکائیسم)
قسمت دوازده
یکی از ابزار اثر گذاری شخصیت کوروش معرفی او به عنوان ذوالقرنین است و مستمسک اصلی آن احتمالی است که علامه طباطبایی برای این موضوع مطرح کرده است.
نخستین پژوهشگری که موضوع مطابقت کوروش با ذوالقزنین را پیش کشید "سِر سید احمد خان" از پیشگامان اصلاحات فرهنگی وبنیان گذار تجدد طلبی اسلامی در هند بود.
"ابوالکلام آزاد"، وزیر فرهنگ دولت وقت هند نیز همین نظریه را مطرح و به شکل مبسوط تری تبیین کرد.
علامه طباطبایی در المیزان نظریه ابوالکلام را بررسی می کند و می گوید، هر چند بخشی از ادله قابل اعتراض است ولی این نظریه به عنوان یک نظر نسبت به بقیه نظرها نسبت به ذوالقرنین و انطباقش با قرآن قابل قبول تر است.
نظرات تفسیری علامه طباطبایی بهعنوان یک مفسر قابل توجه است، اما اولاً وی یک مفسر است، نه یک مورخ و در ثانی خود وی هم با احتمال این نظر را قابل قبول تر دانسته و نه قطعی، بنابر این نمیتوان بر اساس آن با قطعیت کوروش را ذوالقرنین دانست.
در هیچ یک از منابع دینی و روایی در مذاهب مختلف اسلامی، هیچ اشاره ای به ذوالقرنین بودن کوروش نشده و بلکه اکثر مفسران مدعی هستند که مقصود قرآن از ذوالقرنین، اسکندر مقدونی بوده است!
علامه هم با اینکه نظریه ابوالکلام هندی را بهتر از نظریات دیگر میداند، ولی آن را بهطور قطعی نپذیرفته و دارای اشکالاتی میداند.
از این رو میتوان مدرک قرار دادن نظر احتمالی علامه طباطبایی، برای قطعیت دادن به این فرضیه را تلاشی برای تحت تأثیر قرار دادن جامعه دینی ایران برای جا انداختن اسطوره کوروش و انداختن مردم در ورطه کوروش ستایی دانست!