بهائیت فرقه گمراه اگر از یک فرد بهائی راجع به حسینعلی نوری معروف به بهاء الله بپرسید که چه مقام و جایگاهی در بین شما دارد؟ در جواب مردد است که چه بگوید.
آیا حقیقتاً او یک پیامبر بود! یا وصی پیامبر یا مظهرالهی!! یا یک فرد دروغگو و شیّاد. در کتب رهبران این فرقه ما شاهد تناقضات زیادی در رابطه با این مسئله هستیم. مثلاً خود حسینعلی در کتاب اشراقات معتقد است که پیامبر اسلام حضرت محمد آخرین پیامبرالهی است که خداوند برای هدایت انسانها فرستاده است.
وی در کتاب اشراقات در صفحه 293 سطر 2 می نویسد: « الصلوة و السلام علی سیّد العالم و مربّی الامم الذی به انتهت الرسالة والنبوة» یعنی درود و سلام بر آقای جهان و مربی امتها آن کسی که به سبب وجود او رسالت الهی و نبوت خاتمه پیدا کرده است».
حسینعلی همچنین در کتاب بدیع صفحه 117 سطر 16 در مورد پیامبراسلام که آخرین پیامبر و خاتم الانبیا می باشد بنص صریح قرآن کریم، چنین می نویسد: « از این گذشته خاتم النبیین از محکمات آیات کتاب رب العالمین است».
اما عباس عبدالبهاء در مورد پدرش معتقد است وی یک از پیامبران الهی است که خدا فرستاده است!
وی درکتاب مفاوضات صفحه 116 سطر 6 می نویسد:« کلیه انبیا بر دو قسمند قسمی نبی بالاستقلالند و متبوع وقسمی دیگر غیر مستقل و تابع ..........آن مظاهر نبوت کلیه که بالاستقلال اشراق نموده اند مانند حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت مسیح و حضرت محمد و حضرت اعلی و جمال مبارک».
ملاحظه می کنید که عبدالبهاء از پدرش به جمال مبارک تعبیر می کند و او را همردیف انبیای بزرگ الهی می شمارد و حتی علی محمد شیرازی را نیز پیامبر می داند!! محمد علی قائنی از مبلغین بهائی درکتاب دروس الدیانة صفحه 7 سطر 20 می نویسد: « حضرت رسول محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله وسلم را عقل کل و ختم رسل می دانیم».