«وَ الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ(شوری/۳۸)
و كسانى كه [نداى] پروردگارشان را پاسخ [مثبت] داده و نماز برپا كردهاند و كارشان در ميانشان مشورت است و از آنچه روزيشان دادهايم انفاق مىكنند.
نظام شورا براى اداره امور جامعه لازم است. بنابراین به چند نکته درباره مشورت که در احادیث بیان شده اشاره می شود:
با دانشمندان وارسته مشورت كن.
در مشورت خود كسانى را قرار ده كه خدا ترس باشند.
با اهل تقوى كه معاد را بر معاش ترجيح مىدهند مشورت نما.
با عقلايى كه داراى علم و تجربه هستند مشورت كن.
با افراد بخيل و ترسو و حريص مشورت مكن.
ارزش هر رأى به مقدار تجربه صاحب رأى است.
با افرادى مشورت كن كه راستگو باشند و وابستگى نداشته باشند و او را بر راز خود آگاه كن تا بتواند رأى جامع و كامل ارائه دهد.
در مشورت با عاقل خيرخواه، رشد و بركت و توفيق الهى است.
در كارهاى خود با كسى مشورت كن كه در او پنج خصلت باشد: عقل، علم، تجربه، خيرخواهى و تقوا.
شور و مشورت، مربوط به امور اجتماعى مردم است، نه احكام و دستورات دينى.
هنگام مشورت از بيگانگان نظريه نخواهيد. «بَيْنهم» مثلا برای امور کشور نمی توان از آمریکا مشورت گرفت.
چرا در نامه ۳۱ نهج البلاغه از مشورت با زنان نهى شده است؟
مشورت تابع جنسيّت نيست، بلكه تابع معيار و ملاك است.
امام على عليه السلام مىفرمايد: «فان رأيهن الى افن»، چون زن عاطفى و احساساتى است، معمولًا رأى و نظر او استدلالى نيست.
در حديث ديگر مىفرمايد: «هرگاه تجربهاى از عقل و كمال يك زن داشتيد، با او مشورت كنيد.»
بنابراين دليل نهى از مشورت با زنان، سستى رأى بوده است و هرگاه مردى نيز اين گونه باشد نبايد مورد مشورت قرار گيرد.