یادش بخیر، نوجوان که بودم، چه قدر پُزِ زرتشتی بودنم را میدادم!
همین حس متفاوت بودن، چه قدر برایم شیرین بود! بین دوستان و بچههای همسایهها، با آب و تاب از مراسمهایمان میگفتم؛ و از فکرها و باورهایمان؛ از پندار و گفتار و کردار نیک...
از یزد که به تهران آمدیم و با خانواده هیربُد آشنا شدیم، اعتماد به نفسم بیشتر هم شد.
آن روزها من در آستانهی انتخاب رشته دبیرستان بودم و هیربد سال اول دانشگاه را در رشته فیزیوتراپی تمام کرده بود. پدرش موبد (۱) بود و اطلاعات دینی هیربد خیلی بیشتر از من بود. اعتماد به نفس و تعصبش هم روی دینِ بهی (۲) ده برابر من بود!
خاطرات هیربد، آزارم میدهد!
سرم را به شدت تکان دادم. شیشه ماشین را پایین کشیدم و به بیرون خیره شدم...
باد خنکی به صورتم خورد و کمی حالم را بهتر کرد.
امروز استثنائاً هوای تهران زیاد آلوده نیست! یاد هوای صبحهای یزد افتادم... یاد شبهای یزد... یاد آسمان کویری که کمی با شهر یزد فاصله داشت...
آسمان شبهای آنجاچه قدر زیبا و دلنشین بود.
از غَرق شدن نگاه و خیالم در آسمان آن شبها بود که عاشق آسمان و ستارهها و نجوم و رصد شدم.
بعدها از هیربد شنیدم بعضیها میگویند اشو زرتشت (۳) هم ستارهشناس بوده (۴) و حتی عدهای گفتهاند نام «زرتشت» به معنی ستاره درخشان است (۵).
این طور شد که هم عشقم به نجوم بیشتر شد و هم به اشو زرتشت.
در دبیرستان رشته ریاضی - فیزیک را انتخاب کردم. با یکی دو تا گروهِ رصدِ آماتور هم آشنا شدم. گاهگاهی با آنها برای رصد شبانه میرفتیم بیرون از تهران.
هیربد هم کم کم سر و کلهاش در بعضی از این رصدها پیدا شد!
بگذریم از هیربد!... خلاصه دلم میخواست رشته دانشگاهیام هم مرتبط با نجوم باشد. برای همین، رشته فیزیک را انتخاب کردم و در دانشگاه علم و صنعت مشغول تحصیل شدم.
انتخاب مقطع کارشناسی ارشدم هم «نجوم و اختر فیزیک» بود. دو سال پیش در دانشگاه شهید بهشتی قبول شدم و حالا راهیِ فرصت مطالعاتی در مؤسسه اخترفیزیک پاریس هستم.
پ ن:
۱- روحانی زرتشتی
۲- اصطلاحی که زرتشتیان در مورد آیین زرتشت به کار میبرند
۳- اشو: پاک و مقدس، بهشتی (دانشنامه مزدیسنا، موبد جهانگیر اوشیدری، ص ۱۱۳)؛ گفته شده که همان جایگاه «حضرت» در بین شیعیان را دارد.
۴- مری بویس نقل میکند که یونانیان چنین نظری داشتند (چکیده تاریخ کیش زرتشت، مری بویس، ترجمه همایون صنعتی زاده، انتشارات صفیعلیشاه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص ۲۷).
۵- برای نام زرتشت، معانی دیگری همچون دارنده شتر زرد، دارنده شتر پیر، کسی که شتر را میراند، ستاره پاک و خالص، روشنایی زرین و... نیز حدس زده شده است. اما هیچ کدام از این معانی، قطعی نیستند. (بنگرید به: دانشنامه مزدیسنا، ص ۲۹؛ آیین زرتشتی و باستانگرایی، سید سعیدرصا منتظری، ص ۲۴۲-۲۴۳)
ادامه دارد...