واکسن کرونای آمریکایی
عقل و ادب حکم می کند با بعضی ها اصلا نباید دهان به دهان شد. آنچنان خود و هم کیشانشان را باور دارند که نمی توانند حق را ببینند و بشنوند. ولی چاره چیست وقتی باید در جلسه خانوادگی شرفیاب شد و از محضر ایشان بجای فیض، رنج برد. خدا خدا می کردم که بحثی ایجاد نشود که مجبور باشیم به اظهار نظرهای بی علم و سند ایشان گوش بدهیم. مگر می شود در این وضعیت کرونا بحثی ایجاد نشود. سخن از واکسن کروناست آن هم آمریکایی؛ که دوستانشان ترکیه تشریف فرما شده اند و واکسن زده اند و ایشان هم در صدد همین کار است. اذعان که این واکسن های ایرانی فایده ندارد و اگر درست باشد از نسخه آمریکایی کپی برداری شده است و خلاصه تاج سرشان آمریکاست. دلم می خواست دست کنم توی دهانش و زبانش را از حلقوم در آورم حیف که نامحرم بود. در این حین پیامکی دریافت کردم از دوستی که مادر یکی از شاگردانش که سرپرست خانوار با سه بچه است برای ده میلیون راهی زندان شده است. با کارکنان مدرسه رفته اند صحبت و التماس و گریه و زاری و شاکی پنج روز مهلت داده و حالا نمی توانند پول را جور کنند. از آنجایی که به این دوست بیش از چشمانم اعتماد داشتم، تحلیلم این شد که در جمع خانوادگی مطرح کنم؛ شاید کسی کمکی کرد. هزار تومان هم هزار تومان است. تا مطرح کردم جناب رو به من کرد و گفت: «اینها همه دروغ است. می خواهند پول به جیب برنند. چکار می کرده که ده میلیون بدهی دارد؟ نکند شاکی مرد است؟ شوهرش مرده یا طلاق گرفته؟ چرا طلاق گرفته؟. با این وضعیت چرا بچه دار می شد و ووو استدلال و سوال های جزئی. دلم می خواست گریه کنم. چه باید گفت به مردمانی که به عامل کشت و کشتار میلیون ها نفر زن و بچه بی گناه و ایجاد فساد و... در تاریخ جهان، کسانی که خودشان ویروس می سازند و به جان مردم می اندازند، روزانه صدها نفر مردمان خودشان می میرند و واکسنی ندارند؛ در حد معصوم اعتماد دارند، آنوقت با شنیدن یک جمله حرف از خواهر دینی شیعه محجبه هموطن خودش که به دشمنی دروغگو با خدا اعتقاد دارد، چون و چرا می کند و معامله ای شبیه دشمن کذاب. ادعای این مردمان در اینکه کمک به دیگران را معامله کردن با خدا می دانند کذب محض است. آخر کرم و اعتمادش پنجاه هزار تومان ضرر بود . حاشا به ارتفاع نادانی انسان!