ب سوباسالاری*
در مورد رأی دادن و ندادن تحلیلهای مختلفی شده. ولی این تحلیل با همه تحلیلها فرق داره. تحلیل فوتبالیستهایی. حتما میگویید که فوتبالیستها هیچ ربطی به رای دادن ندارد. خب همین که هیچ ربطی ندارد نشان میدهد که تحلیلگر خوبی هستم. ثانیا مگر نمیخواهید بدانید که چرا بعضی از ما نمیخواهیم رأی بدهیم؟ چرا انقدر به کشور بی تفاوتیم؟
ما بچه های دهه پنجاه، شصت، هفتاد، هشتاد، نود، صد (همین رو برو جلو) بچههای نسل فوتبالیستها هستیم. قهرمان ما سوباسا بود. کسی که توی یک تیم یازدهنفره فقط اون همه کار رو میکرد و همه جا بود. هم تو حمله گل میزد، هم پاس گل میداد، هم ته خط دفاعی جلوی کسی که میخواست گل بزنه میایستاد و حتی به جای دروازهبان هم دروازهبانی میکرد. بعد به جای مربی، تاکتیک جدید رو میکرد و روحیه میداد. کلا کنتراتی تیم دست خودش بود. پس مشکلی نیست اگر بعضی از ما نخواهیم در مورد کشور تصمیم بگیریم. چون فکر میکنیم که یک سوباسایی یک جا هست که کمکاری همه ما رو جبران کنه.
*در معنای این کلام بین لغویون اختلاف است:
1) سوباسا+لاری: سوباسایی که اهل شره لار هست
2) سوبا+لا+ ری: سوباسایی که اهل شهر ری نیست
3) سو+ با+ سالاری: سالاربودن و قدرت با کسی است که سوسو بزند
4) سوبا+ سالاری: سالار بودن و قدرت با تفکر سوباساییست که موضوع متن ماست.