پناه به خداوند
اول و آخرم فقط تو...
إِلٰهِى إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِكَ غَيْرُ مَجْهُولٍ، وَمَنْ لاذَبِكَ غَيْرُ مَخْذُولٍ(۱)
معبودم، کسی که به تو شناخته شد، ناشناخته نیست و آنکه به تو پناهنده شد خوار نیست.
آن کس که ترا شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانهٔ تو هر دو جهان را چه کند
ای آغوش تو،امن ترین جا...
منم و یک دنیا نیاز به درگاهت...
منم و بی پناهی و بی سروسامانی...
تویی پناهم،به درگاه تو پناهنده می شوم که تو بهترین پذیرنده هستی.
معبودم شناخت تو ،نور راه من است ،و اگر ذره ای از راه نورانیت منحرف شوم، همیشه در اضطراب خواهم بود و روح من بی حضور تو در تشویش و تلاطم است.
الهی این موهبت را بر من ارزانی دار،که تو را آنگونه که سزاوار توست بشناسم.
مولای من ،هرکس که با تو به شهرت رسید و تو واسطه ی شناخت او شدی هیچ گاه ناشناس نماند.
چه خوب است که بنده ات، با ایمان به تو شناخته شود.
___________________________________
(۱)فرازی از مناجات شعبانیه