سید رضا نریمانی, این روزی یک عاقل دیوانه ای نیست, هر شب شمع می سوزد و لیکن, افسوس, دور و برش پروانه ای نیست, ناله زدن, انگار خاک مرده پاشیده اند اینجا, این سرزمین بی روضه جز ویرانه ای نیست, وقتی که دیوار حسینیه نباشد, دیگر برای گریه کردن شانه ای نیست, یک سال در رنج و گرفتاری می افتد, شهری که در آن روضه ی ماهانه ای نیست,