فردی که در آب افتاده و شنا بلد نیست نیازمند یاری است مخصوصاً از ناحیه شخصی که «نجاتغریق» است و بهراحتی میتواند به او یاری رساند. باید توجه نمود که در بسیاری از موارد ممکن است که اصلاً شنا بلد نباشیم اما «نجاتغریق» باشیم زیرا غریق تنها کسی نیست که در آب افتاده بلکه کسی که در گرفتاری مالی اسیر شده و فشار اقتصادی از هر طرف بر او هجوم آورده نیز کم از غریق بینوا ندارد! کسانی که در جامعه توان مالی بیشتری دارند مثل «غریق نجات» هستند و شرعاً و اخلاقاً نسبت به افراد زیردست مسئول میباشند. دستگیری از آنها و «قرض دادن» به این جماعت در حال غرق شدن به تحقق «عدالت اجتماعی» نزدیکتر است. این اصلاً عادلانه نیست که عدهای در پول غرق باشند و عدهای دیگر در گرفتاری مالی و جماعت اول نسبت به جماعت دوم بیتفاوت باشند! باید برای رسیدن به عدالت اجتماعی در قرض دادن و وام دادن پیشتاز بود کار شایستهای که با خود همه گناهان قرض دهنده را از بین میبرد.[1]
[1] برداشتی از ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص 289.