پوستری در رابطه با این که صاحب اصلی انقلاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است .
تولیدگر محتوا : رضوانی
بارگذاری شده در : 1401/10/05
این بسته محتوایی مربوط به پرونده ویژه « پانزده خرداد، نقطه عطف انقلاب اسلامی » است
بابت انتشار مطالب با ذکر منبع (بانک محتوای مذهبی مرسلون) متشکریم
پوستری در رابطه با این که صاحب اصلی انقلاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است .
تولیدگر محتوا : رضوانی
بارگذاری شده در : 1401/10/05
موشن استوری درباره ی دهه ی فجر
تولیدگر محتوا : باد صبا
بارگذاری شده در : 1401/10/05
موشن استوری درباره ی دهه ی فجر
تولیدگر محتوا : باد صبا
بارگذاری شده در : 1401/10/05
موشن استوری درباره ی دهه ی فجر
تولیدگر محتوا : باد صبا
بارگذاری شده در : 1401/10/05
موشن استوری درباره ی دهه ی فجر و پیروزی انقلاب اسلامی
تولیدگر محتوا : باد صبا
بارگذاری شده در : 1401/10/05
امروز
خیابانهای شهر را دیدهای؟
چهره مردم شهر را دیدهای؟
فرقی با سال قبل و سالهای قبل آن دیدهای؟
هر سال بوق و کرنای تبلیغاتی به راه میافتد تا شاید کمرنگ کنند حماسه حضور و حمایت را.
این حماسهها پشت عدهای را میلرزاند. میترسند چون خوب میدانند عاقبت این جوششهای مردمی به ظهور حضرت یار خواهد منتهی خواهد شد.
و چه چیزی برایشان ترسناکتر از فرو ریختن کاخهای استکبارشان است؟ حق بده نگران باشند. حق بده توطئه کنند برای محقق نشدنش.
حق بده اما ایمان داشته باش به قدرت همبستگی و هوشیاری اهالی شیعهخانه امام عصر عجالله.
ایران بصیرم، ایران سرافرازم، ما پرچمت را به دست صاحبش خواهیم داد. شک نکن.
#انقلاب
#بیست_و_دوم_بهمن
#انقلاب_چهل_و_سوم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#زینتا
تولیدگر محتوا : زینتا (رحیمی)
بارگذاری شده در : 1401/10/05
دهه ی فجر انقلاب اسلامی مبارک باد.
تولیدگر محتوا : حاجی
بارگذاری شده در : 1401/10/05
دهه ی فجر انقلاب اسلامی مبارک باد.
تولیدگر محتوا : حاجی
بارگذاری شده در : 1401/10/05
دهه ی فجر انقلاب اسلامی مبارک باد.
تولیدگر محتوا : حاجی
بارگذاری شده در : 1401/10/05
دیوار نوشته...
همه جا دیده می شد. در این روزها که مردم مدام در جنب و جوش بودند و سرشار از احساسات؛ هر کس را می دیدی که قلممویی گرفته و با رنگ مشغول نوشتن جمله ایست.
عدهای هم با اسپری های رنگی روی هر دیوار یک متن مینوشتند: درود بر خمینی؛ مرگ بر شاه؛ یا مرگ یا خمینی...
هنوز آن ترس را در چهره مردم میشد دید؛ ترس از ساواک؛ ترس از شکنجه.
چون این جملات جرم سنگینی محسوب می شد. اما هر کس با امیدی خاص این جمله ها را روی دیوارها می نوشت.
وقتی از سر پیچ کوچه پیچیدم در خیابان اصلی؛ دیدم جوانی به سرعت از کنار من عبور کرد. دو نفر هم به دنبال او بودند. قیافه آن دو نفر به ساواکیها می خورد: خشن؛ هیکلی و بد اخلاق و جدی؛ با فرم خاص سبیل هایشان.
معلوم بود آن جوان شعاری نوشته بود که ساواکی ها دیده بودند. چون من اسپری را در دست آن جوان دیدم.
در خیابان اصلی رسیدم به نانوایی. باید برای خانه نان می گرفتم.
شلوغ بود. در صف صحبت از یک دیوار نوشته بود.
دیوار نوشته ای در همان نزدیکی نانوایی.
برایم جالب بود که مردم با حساسیت و احتیاط زیادی درباره این چیزها صحبت میکردند. کلی دور و برشان را چک می کردند. آهسته می گفتند؛ در گوشی میگفتند.
اما الان؛ انگار نه انگار! خیلی راحت حرف می زدند و از چیزی هم احساس ترس نداشتند. حتی یک لحظه گمان نمی کردند که یک ساواکی کنار آنها باشد.
به نفر جلویی گفتم: من پشت شما هستم. الان بر می گردم.
از کنجکاوی رفتم سراغ آن دیواری که مردم راجع به آن حرف می زدند. یک شعار جدید و عجیبی بود. شاید برای همین نظر مردم را جلب کرده بود.
دیدم روی دیوار نارنجی رنگ پشت نانوایی؛ روبروی مدرسه ابتدایی؛ کسی نوشته: فَقُمْ بِصَلوٰةِ الْوِدَاعِ؛ شاه هم می کند وداع.
خوشم آمد! ولی تکه اول شعار را اصلاً نفهمیدم که منظورش چیست!
برگشتم در صف؛ سر جایم؛ دیدم مردم هم مثل من تک اول شعار را متوجه نشدند و درباره معنی آن حرف می زنند.
همهمه زیاد شده بود. یک مرتبه دیدم صف ساکت شد. همه برگشتند به عقب. منم برگشتم دیدم یک روحانی جوان آمده برای نان گرفتن در ته صف.
سکوت مردم معنادار بود؛ یعنی حاج آقا الان هست؛ خودش توضیح میدهد.
یکی گفت: حاج آقا معنی جمله روی دیوار نارنجی رنگ چیست؟ می خواهیم بدانیم!
بنده خدا حاج آقا! رفت پشت نانوایی تا دیوار را ببیند. وقتی برگشت گفت تکه اول شعار یک حدیث است از پیامبر اسلام که فرمود: فَقُمْ بِصَلوٰةِ الْوِدَاعِ. یعنی وقتی به نماز می ایستی و می خواهی نماز بخوانی؛ طوری نماز بخوان که گویی آخرین نماز عمرت را می خوانی.
بیشتر خوشم آمد. همه مردم خوششان آمد. عجب شعار جالبی! فَقُمْ بِصَلوٰةِ الْوِدَاعِ! چقدر به این روزهای مملکت ما می آید!
فَقُمْ بِصَلوٰةِ الْوِدَاعِ؛ شاه هم می کند وداع.
موقع برگشتن؛ سر پیچ کوچه که رسیدم؛ دوباره همان جوان را دیدم. اینبار ساواکیها دنبالش نبودند. آرام راه می رفت.
به من که رسید؛ خندید و گفت: کیف کردی؟! دیدی چه شعاری نوشتم؟!
تولیدگر محتوا : محسن ساعتی
بارگذاری شده در : 1401/10/05
آه که عالم اسلام سوگوار افتاد
براق عرصه اشراق بی سوار افتاد
تهیه وتدوین استوری موشن رحلت امام و قیام 15 خرداد
تولیدگر محتوا : طائل
بارگذاری شده در : 1402/03/26
باسمه تعالی
روشن فکران غرب زده در اندیشه شهید آوینی
در گفت و گویی غیر حضوری با سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی
آقای آوینی، رابطه غرب زدگی و روشنفکری چیست؟
جامعه روشنفکری اصولا غرب گراست و با تفکر غرب زده می اندیشد. حتی ار رو به دینداری بیاورد، به شدت در معرض التقاط قرار دارد.
ویژگی روشنفکران غرب زده چیست؟
آقایان و خانم های محترم فرنگ زده غرب باور، همیشه پشت اختلافات در معنا پنهان می شوند، مثلا نفی استبداد را مساوی با دموکراسی می دانند؛ دل به خیالی واهی سپرده اند و خودساخته را می پرستند؛ در این مرز و بوم همواره در برابر تحولات تاریخی منفعل و دست و زبان بسته بوده اند؛ امروزه روش آن ها این است که عقاید کورکورانه را کنار هم ردیف می کنند و فاضل مآبانه داد سخن می کنند؛ نفی ولایت مطلقه فقیه، پرچس سیاسی این جماعت است؛ مشهورات عوام فریبانه منوّرالفکری قرن نوزدهم را تکرار می کنند. موجوداتی هستند هرهری، بی رگ و ریشه، پادر هوا، گرفتار وهم و خیال، بادگرا و بیگانه با تاریخ، فرهنگ و مردم خویش که اگر هم بخواهند، چیزی ندارند که در مقام دفاع از آن برایند.
نظرتان درباره روشنفکران غربگرا ایرانی چیست؟
وضع روشنفکران غربگرای ایرانی، حتی در خاورمیانه و در میان کشورهای مسلمان کاملا استثنایی است. این ها گرفتار مردمی هستند که روح و جانشان با ولایت و امامت پیوندی انکار ناپذیر دارد و این امری نیست که فقط به تاریخ معاصر ایران بازگردد. روشنفکران غربگرای این مرز و بوم برای توجیه وجود خویش ناگزیر هستند که چشم بر واقعیات ببندند و پیله وهم و خیال بر دوش، به حیاتی حلزون وار دل خوش کنند و به همین علت در جایی که ایدئولوژی و مقاصد سیاسی لازمه ذاتی زندگی روشنفکری است، ناگزیر باید وانمود کنند که از سیاست و ایدئولوژی می گریزند. روشنفکران این مرز و بوم اگرچه از همان آغاز، به قبله انتلکتوئل های قرن نوزدهم ایمان آورده اند اما هرگز حقیقتا در تاریخ و تفکر غرب شرکت نیافته اند. آن ها مقلدانی ظاهرگرا بیش نبوده اند.
عرف غرب چگونه است؟
در غرب، نوشیدن مایع تندی که عقل را زائل می کند و اختیار را از کف انسان باز می گیرد، عملی خلاف عرف نیست؛ قمار، زنا، هم جنس بازی، جلوه فروشی، عجب، کبر، تسلیم در برابر عادات، بندگی غیر، بندگی نفس و حتی خودکشی امری خلاف عرف نیست. در آنجا و به تبع آن در جوامع غارب زده، نوشتن و خواندن کتاب هایی که در آن انواع و اقسام امور متعارف انجام می شود، مجاز و حتی ممدوح است. اخصلا بشر دغدغه ای جز این ندارد که اوقات فراغت خود را مستغرق در لذات گوناگون سپری کند و در ساعات کار نیز فقط برای تأمین حوایج اوقات فراغت خویش مثل سگ جان بکند. در آنجا این پارادوکس که به نظر ما ابلهانه می آید، کاملا متعارف است.
نقش روشنفکران غرب زده در تهاجم فرهنگی چیست؟
تهاجم فرهنگی غرب علیه تفکر انقلابی اسلام از خللی که در عزت و استقلال ملی که عین هویت دینی ماست و توسط روشنفکران غرب زده داخلی ایجاد شده است، موثر می افتد. اگر این تفسیر های پروتستانتیستی جدید از شریعت وجود نداشت، تهاجم فرهنگی شیطان اکبر و حتی ماهواره می توانست در نهایت به قوام و استحکام هرچ بیشتر رابطه این امت با دین رسول الله صلی الله علیه و اله بیانجامد؛ چرا که از یک سو تجره تاریخی نشان داده که اسلام همواره از درون شکست برداشته و هجوم بیرونی فقط هنگامی موثر افتاده که نفاق، در بنای مستحکم دین ایجاد خلل کرده استو از سوی دیگر ،اصلا حقیقت اسلام در مبارزه با شیطان ظهور پیدا می کند و این حکمتی است که در آفرینش شیطان وجود دارد. همواره تجربه تاریخی در ایران و جهان نشان داده که دنیای غرب در عصر استعمار نو، اقووام دیگر را همواره از طریق روشنفکران آن اقوام و از درون تسخیر کرده است و این سخنی است که بسیاری از روشنفکران ایران و غیر ایرانی همچون جلال آل احمد، فانون و غیره به آن توجه یافته اند. رسانه، ویدئو، ماهواره، کتاب ها و نشریات فارسی داخلی و خارجی و ... عرصه ای بود که این تهجم فرهنگی در آن شکل گرفت. بسیار ساده انگارانه است اگر همه تلاش های مزورانه ای را که در سال های بعد از اتمام جنگ در داخل و خارج از کشور انجام گرفت، به « تبادل فرهنگی » تعبیر کنیم.
و کلام آخر ...
ما باید به وظیفه خود عمل کنیم. وقتی مبادی تفکر ما از غرب جداست، نباید منتظر باشیم که نتایج عملی تفکرمان مورد تأیید آن ها واقع شود که اگر چنین شد، در حقیقت نقض اغراض اولیه ماست؛ یعنی اگر می خواستیم که نهایتا خود را با پسند غرب و غرب زدگان بسنجیم، دیگر چه داعیه ای برای انقلاب کردن وجود داشت؟ وای بر ما اگر اجازه دهیم که روشنفکران وارث انقلاب شوند.[1]
[1] نشریه دانشجویی طرح ولایت، سال اول شماره چهارم، موسسه امام خیمینی ره، ص 45
تولیدگر محتوا : majid
بارگذاری شده در : 1402/08/14
اینروزها خبرهای خوشی از جبهه مقاومت به گوش می رسد. جبهه مقاومت موفق شد بار دیگر، کارآیی و ثمربخش بودن خود را به جهانیان ثابت کند. «نیروهای مقاومت با همکاری ارتش لبنان علیه جبهه النصره که سه سال ارتفاعات عرسال را در اشغال خود قرار داده بود، دست به عملیات زدند که در نهایت نیروهای جبهه النصره پس از آنکه بیش از 90 درصد از مناطق تحت کنترل خود را از دست دادند برای مذاکره جهت خروج از منطقه اعلام آمادگی کردند.»[1]
آری، هر گاه عده ای در برابر دشمنان خدا و منافقان(تروریستهای به ظاهر مسلمان، ولی مسلمان کش)، فرهنگ مقاومت را پیش گیرند، نتیجه همین است که در عرسال لبنان می بینیم. قرآن در وصف مجاهدان مستحکم در برابر دشمنان خدا می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذينَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ[صف/4] خدا كسانى را دوست دارد كه صفزده در راه او جهاد مى كنند [و از ثابت قدمى] گويى بنايى پولادين و استوارند.»
خداوند نه تنها انسانهای با اراده و مقاوم در برابر دشمنان دین را دوست دارد؛ بلکه آنها را به سوی عزت و سربلندی سوق می دهد. «أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّريقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً[جن/16] و اگر بر طريقه (اسلام و ايمان) پايدار بودند آب (علم و رحمت و رزق) فراوان نصيبشان مى گردانيديم.»[2]
در آیه فوق، لفظ(اسْتَقامُوا) استقامت کنند، بکار رفته است، و استقامت یعنی مقاومت و پایداری، و استقامت و مقاومت نظامی در مقابل دشمنان دین، یکی از اقسام مقاومت است.
آیه به ما می آموزد که اگر عده ای در راه خدا استقامت کنند، خداوند آنها را از نعمات زیادی برخوردار می کند، و امروز آزادی عرسال لبنان، نتیجه استقامت و پایداری حزب الله لبنان است.
پی نوشتها
1ـــ کلیک کنید
2ــ ترجمه الهی قمشه ای، ص537
تولیدگر محتوا : سید
بارگذاری شده در : 1402/08/14
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، منشور روحانیت که نکاتی از امام راحل درباره روحانیت است، مطالب مختلفی را شامل میشود. یکی از نکات مهمی که امام راحل متذکر آن میشود خطر نفوذ غرب از طریق پدیدهها و اختراعات است. ایشان در فرازی میفرمایند: «مخالفت روحانیون با بعضى از مظاهر تمدن در گذشته صرفاً به جهت ترس از نفوذ اجانب بوده است. احساس خطر از گسترش فرهنگ اجنبى، خصوصاً فرهنگ مبتذل غرب موجب شده بود که آنان با اختراعات و پدیدهها برخورد احتیاط آمیز کنند. علماى راستین از بس که دروغ و فریب از جهانخواران دیده بودند، به هیچ چیزى اطمینان نمىکردند و ابزارى از قبیل رادیو و تلویزیون در نزدشان مقدمۀ ورود استعمار بود، لذا گاهى حکم به منع استفاده از آنها را مىدادند. آیا رادیو و تلویزیون در کشورهایى چون ایران وسایلى نبودند تا فرهنگ غرب را به ارمغان آورند؟ و آیا رژیم گذشته از رادیو و تلویزیون براى بى اعتبار کردن عقاید مذهبى و نادیده گرفتن آداب و رسوم ملى استفاده نمىنمود؟»
همچنان که ملاحظه میشود ترس از تهاجم فرهنگی عاملی برای مخالفت علما با مظاهر تمدن بوده است. این نشان میدهد تهاجم فرهنگی و سلطه غرب همیشه برای علمای شیعه مهم بوده و با آن مبارزه میکردند؛ حالا زمانی با تحریم تنباکو که سلطه استعمار را در پی داشت، مبارزه کردند و زمانی هم با مظاهر انحرافی تمدن بیگانه.
البته اینکه گفته شد با مظاهر تمدن مبارزه میشد، نباید به معنای تحجر و مخالفت با ابزار جدید تلقی شود؛ بلکه همانطور که در کلام امام راحل بیان شد ترس از نفوذ غرب و فرهنگ مبتذل آن عامل مخالفت بوده است. یعنی جلوگیری از نفوذ کفار و بیگانگان به عنوان یک شاخص و ملاک مطرح است.
امروزه خطر تهاجم فرهنگی با وسعت بیشتری فرهنگ و ارزش های اصیل جامعه را مورد هدف قرار داده است و لطمات آن به روشنی در جامعه قابل لمس است.
نقش دوگانه رسانههای نوین
اثرات مخرّب اینترنت، فضای مجازی و ماهواره در جامعه نمایان است. ترویج بی حجابی و بیبند و باری،بالا رفتن سن ازدواج و بعضا ازواج نکردن، انیس شدن افراطی با حیوانات به خصوص سگ بازی و بی توجهی کامل به احکام آن؛ حتی تمسخر نجس بودن سگ، عادی شدن روابط زن و مرد نامحرم که در بعضی مواقع میتوان ادعا کرد که اصلا محرم و نامحرم معنایی ندارد، گسترش طلاق و خیانتهای زناشویی را می توان برخی آسیب های عصر فن آوری برشمرد!
این مطالب سیاه نمایی و اغراق نیست. اینها واقعیت جامعه ما است و قابل انکار نیست. برای نمونه شاهد هستیم که در برخی شهرها مثل تهران چقدر سگ بازی رواج پیدا کرده و مانند عضوی از خانواده با آن برخورد میشود. اگر به بعضی از آنها هم گفته شود سگ نجس است، می گویند که او را می شوییم و بهداشت را رعایت میکنیم! متأسفانه این افراد آن قدر از مباحث دینی به دور هستند و در ابتدایی ترین مسائل لنگ میزنند که نمی دانند سگ اگر در اقیانوس هم برود پاک نمیشود. در سایر موارد نیز تقریبا چنین رویهای پا برجا است. ریشه تمام اینها دور بودن از تعالیم دینی و فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی و تأثیر پذیری کورکورانه از تبلیغات ماهواره و فضای مجازی است.
این در حالی است که از تمامی این مظاهر تمدن میشود به بهترین وجه و در جهت رشد و تعالی و معنویت و در یک کلام ترویج خوبیها قدم برداشت و نهایت استفاده را برد؛ ولی متأسفانه این ابزار، وسیلهای برای تخریب فرهنگ اصیل و از بین بردن معنویت شده است.
در این سال ها مشاهده کردهایم که رهبر معظم انقلاب بارها و بارها خطر تهاجم فرهنگی را گوشزد کرده است و با تعابیر مختلف از جمله شبیخون فرهنگی از این مطلب یاد کردهاند. همچنین خطر نفوذ را یادآوری کردهاند؛ همان نکتهای که در بیان امام راحل ذکر شده بود که مخالفت علما به خاطر ترس از نفوذ اجانب بوده است؛ ولی ظاهرا گوش شنوایی نیست!
بیاناتی از رهبر معظم انقلاب درباره خطر تهاجم فرهنگی
ـ بنده مکرر راجع به غرب و تهاجم فرهنگ غربى حرف مىزنم. معناى صحبتهاى بنده، صرفاً این نیست که فرهنگ غرب از باى بسمالله تا تاى تمت، همهاش خراب و خرابى و بدى است. اگر این گونه بود، شهروندان ممالک غربى، از اول آن را نمىپذیرفتند و اصلاً تحمل نمىکردند. بنابراین، فرهنگ مذکور، نقاط مثبتى دارد که آن نقاط مثبت، چشم مردم را گرفت و جوامع را به خود جذب کرد. (بیانات در دیدار روحانیون و مبلغان، در آستانهى ماه محرم/۲۶/02/75)
- مردم را هدایت کنید؛ ذهن مردم را روشن کنید؛ مردم را به فراگرفتن دین تشویق کنید؛ دین صحیح و پیراسته را به آنها تعلیم دهید؛ آنها را به فضیلت و اخلاق اسلامى آشنا کنید؛ با عمل و زبان، فضیلت اخلاقى را در آنها به وجود آورید؛ مردم را موعظه کنید؛ از عذاب خدا، از قهر خدا، از دوزخ الهى بترسانید؛ انذار کنید . انذار سهم مهمى دارد؛ فراموش نشود ؛ آنها را به رحمت الهى مژده دهید؛ مؤمنین و صالحین و مخلصین و عاملین را بشارت دهید؛ آنها را با مسایل اساسى جهان اسلام و با مسایل اساسى کشور آشنا کنید. این مىشود آن مشعل فروزانى که هر یک از شما عزیزان این مشعل را در هرجا روشن کنید، دلها روشن خواهد شد؛ آگاهى به وجود خواهد آمد؛ حرکت بهوجود خواهد آمد؛ ایمان عمیق خواهد شد. مؤثرترین حربه علیه این تهاجم فرهنگى و شبیخون نامردانهى دشمن همین است؛ از این بهشدت نگرانم. (بیانات در دیدار علما و روحانیون و مبلغان در آستانهى ماه محرمالحرام ۲۳/01/78)
- اگر مسؤولان تهاجم فرهنگی را پذیرفتند، آن گاه شجاعت و تقوای آنها به کار ملت خواهد آمد. سالها پیش، من یک روز راجع به تهاجم فرهنگى صحبت کردم و گفتم دشمن از روزنههاى فرهنگى به ما حمله مىکند؛ اما متأسفانه عدهاى این را نفهمیدند. بعضى صریح و بعضى هم در پرده گفتند فلانى به چه چیزى حمله مىکند؟! کدام تهاجم، چه تهاجمى؟
امروز بعد از گذشت چند سال، آدمهاى دیرفهم کمکم مىفهمند که تهاجم فرهنگى یعنى چه! موج حملات فرهنگى دشمن که ایمان جوانان را هدف قرار داده، حالا به چشمشان مىآید و ابراز نگرانى مىکنند!
مىبینند در همه محیطهایى که جوانان حضور دارند، دشمن مىخواهد جاپایى از خود به جا بگذارد و عقیدهى آنها را به انقلاب و دین و امام برگرداند؛ حتى عدهاى در اینکه این ملت استقلال مىخواهد، خدشه مىکنند! یعنى درست همان خواست دشمن؛ یعنى تهاجم فرهنگی. مسؤولان کشور این خودآگاهى را لازم دارند تا بدانند دشمن از کجا حمله مىکند. اگر فهمیدند، بیدار خواهند بود. آنگاه شجاعت و تقوا و پاکدامنى آنها به کار این ملت خواهد آمد. 1 /999/ی۷۰۳/س
بابک شکورزاده
پی نوشت:
1- بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم، به مناسبت ۱۹ دى ماه، سالروز قیام مردم قم ۱۹/10/80
تولیدگر محتوا : بابک شکورزاده
بارگذاری شده در : 1402/08/14
یکی از مسائل اساسی و ارکان اصلی در نظام جمهوری اسلامی اصل ولایت فقیه است. گرچه با زمان غیبت صغری و به تبعان غیبت کبری زمین از وجود ظاهری معصومین علیه السلام خالی است، اما هرگز خالی از حجت نخواهد بود؛ و در اعتقاد شیعه روزی فرا خواهد رسید که منجی عالم بشریت ظهور کرده و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.
اما در اصل غیبت تکلیف مسلمین چیست؟ و در مسائل روز مره خویش باید به چه کسی مراجعه کنند؟ و هدایت جامعه اسلامی بر عهدا کیست؟
طبیعی است که پاسخی که در مورد سؤالات فوق میتوان داد، به این صورت است که باید به کسی مراجعه کرد که در اسنباط احکام شرعی صاحب یدباشدو بتواند احکام الهی را استنباط وانها را در جامعه پیاده کند.
از انجا که مؤسس وبنیانگذار حکومت جمهوری اسلامی ایران فردی مجتهد واجد اشرایط بوده وبا احکام الهی اشنایی کاملی داشته وبه نحوهٔ حکوت معصومین علیهم السلام کاملاً واقف بوده وشالوده وزیر بنای اصلی این حکومت مردم سالاری دینی را بر پایهٔ حکومت معصومین در عصر غیبت، یعنی بر اساس «ولایت فقیه» بنا نهاده است ویکی از اصول اصلی قانون اساسی کشو ما اصل ولایت فقیه است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی درمورد ولایت فقیه چنین آمده است «در زمان غیبت حضرت ولی عصر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که اصل صد و هفت عهده دار آن میگردد.»[1]
از انجا که اصل ولایت فقیه رکن اساسی نظام اسلامی میباشد و دشمنان تا دندان مسلح جمهوری اسلمی ایران که جهت منزوی کردن حکومت اسلامی ایرانی از هیچ کوششی دریغ نورزیده وازارتکاب هیچ جنایتی ابا نداشتهاند، جهت پیشرفت حملات میدانی خویش همواره پیکان حمله خودرا به سمت و سوی این اصل مهم نشانه گرفته است ودر این میان ممکن است برخی ازجهال و یا برخی نا اگاهان به صورت نا خواسته چاشنی حرکت این پیکان سمی باشد. ودر قالب مغلطههای متعددوایجاد شبهه به صُوَر مختلف، در پی نقد این اصل الهی سیاسی برایند.
ولایت قیه اصلی است بادو پشتوانه بسیار محکم وقوی
1-پشتوانهٔ مردمی.
2-پشتوانه فقیهی و فکری بسیار قوی که توسط رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام راحل به ملجاء ظهور رسید و نه تنها مردم ایران بلکه کلیهٔ مردم دنیا وسیاست مداران خارجی در سرتاسر این دهکده خاکی با حکومت اسلامی وتمزیج دین وسیاست اشنا و مهر باطلی بر عقاید خرافی کمنیستهاوکسانی که دین را افیون ملتها میدانستند ودر عقاید خود همواره دین وسیاست دوکفه نابابرترازو میدانستند که با بالا آمدن دیگری حتماً باید دیگری تنزل پیدا میکند، زد.
مرحوم سید محمدکاظم طباطبائی یزدی (ره) در کتاب شریف عروة الوثقی که مورد تأیید همه علمای امامیه قرار دارد در اولین مبحث خویش ومرحوم آخوند خراسانی (ره) درکتاب شریف کفایه در مبحث اجتهادو تقلید مباحث جالبی را در رابطه با فقیه وولایت او وتبعیت از او رابیان کردهاند. ومرحوم نایینی در مورد ولایت فقیه میگوید: ولایت یک منصب اعطایی است که بدون دخالت مردم از طرف شارع به فقها داده شده است چه خود فقها راضی باشند و چه نباشند و چه بتوانند آن را اعمال کنند و چه نتوانند و چه مردم آن را بپذیرند و چه نپذیرند؛ و اخبار دلالت دارد که همه اختیارات حکومتی را که رسول خدا (ص) داشت فقهای عادل دارند[2].
با مروری بر روایات اسلامی میتوان به یک قایده کلی رسید که «یجب التقلیدالاعلم». این وجوب قبل از این که دلیل نقلی باشد دلیل عقلی است بر این اساس عقل حکم میکند که باید به اعلم مراجعه کرد. حالا سؤال این است
ایا مسائل سیاسی و اجتماعی جزء احکام شرعیه نیست؟
ایا مسائل سیاسی غیر از مسائل شرعی است؟
جواب سؤالات فوق را با مراجعه اولیه به کتاب شریف لمعه مرحوم شهید اول که وی از نخستین کسانی است که دلالت جدایی ناپذیری دین و سیاست را با هم میداند و مسائل سیاسی را خارج از مسائل دینی نمیداند و از همین رو کتاب شریف لمعه که چندین کتاب را در دل خود جای داده است مزین نموده است به بابهای متعدی چون حدود-دیاب –شرکت-مساقات-صلاة-حج وصوم. مگر مبحث اجرای حدودو تخصیص دیات و ... که کار حاکم شرع است با مبحث صلات-صوم تفاوت دارد؟
مرحوم صاحب جواهر (ه) در کتاب خویش در مبحث زکات آورده است که زکات را باید به چه کسی داد؟ «لاریب فیان اولی مع الامکان حمل ذلک الی الامام علیه السلام او نایبه، بل عن الخلاف الاجماع علیه لانه ابصربواقعها واعرف بمواضعها»[3]
چون نایب امام میداند اورا چگونه و کجا مصرف کند واو اعرف است به مواردمصرف زکات.
در جای دیگر میگوید: «لعموم نیابته» یعنی برای این که «نیایت فقیه عام است» ایا جمع آوری زکات امری اجتماعی و اقتصادی نیست؟
ایا اقتصاد در سیاست راه ندارد؟
بازدر جای دیگر میفرماید: «لانه نایب الامام» چون فقیه نایب امام است. حالا سؤال این است که ایا پیروی از امام وجوب دارد یا خیر؟
آیا تشکیل حکومت درعصر معصوم علیه السلام در حیطعهٔ امام هست یا خیر؟ واگر هست بعد از معصوم این زمام قدرت در اختیار کیست؟
اگر امام علیه السلام بر اطاعت از کسی حکم کند ایا پیروی از او واجب است یا خیر؟
مرحوم شیخ اعظم انصاری (ره) برای تبیین ولایت فقیه به روایتی از معصوم (ع) اشاره میکند کهان حضرت میفرماید: «واما الحوادث الواقعیه فارجعوافیها الی رواة الحدیثنا»[4]
وقائل به نیابت عام است در تمام اموراتی که تحت ولایت وامامت وحکومت است.
یکی دیگر از روایاتی که میتوان در بحث «ولایت فقیه» به ان اشاره کرد «ومن کان من الفقهاءصاینا لنفسه حافظا لدینه مطیعا لاوامر مولاه مخالفا لهواء»[5] است
از انجا که ما قائل به این هستیم که دین ما عین سیاست ماست وسیاست ما عین دین مااست، حدیث شریف دلیل تامی بر مخلص ولایت فقیه است، زیرا دلیلی است بر اینکه کسی اعلم است که حا فظالدینه در تمام مسائل سیاسی، اجتماعی وشرعی باشد. پس اطاعت چنین شخصی طبق آیه «یا ایها الذین امنوا اطیعوالله واطیعوالرسول والی الامرمنکم»[6] برهمگی جامعه اسلامی واجب است.
وحوم صاحب جواهر در تفسیر آیه شریفه میفرماید: اولی الامر تنها شامل حضرات معصومینعلیهم السلام نمیشودبلکه فقیه هم جزء اولی الامر حسوب میشود دون مقام عصمت ایشان.
آری، تشخیص متعلقات احکام وموضوعات انها در اکثر مسائل سیاسی، اجتماعی برعهده فقیه است واو باید فهم ودرک لازم را برای این امورات داشته باشد
در پایان درود و سلام خالصانه میفرستیم به روح مطهر و ملکوتی رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) که فرمودند: پشتیبان ولایتفقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.
[1] -اصل 5 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
[2] - کتاب عواید؛ ص 188
[3] -جواهر. کتاب زکات چاپ بیروت. ج 5-ص 668
[4] -وسایل الشیعه-ج 27-ص 425
[5] - وسایل الشیعه-ج 27-ص 425
[6] -نساء-59
تولیدگر محتوا : کبوتر حرم
بارگذاری شده در : 1402/08/14