" يا مَنْ أظْهَرَالْجَميلَ "؛ وقتى آفتاب بزند، تاريكى ها كنار مى رود؛
"سَتَرَالْقَبيحَ "؛ تاريكى ها رفت چون جمال آمد. چه اينكه جمال را ببينى يا جمال در خودت بيايد و خوش اخلاق باشى.
كسىى كه قبيح را مى پوشاند نامه را رسيدگى نمى كند؛ مى بخشد!
" يا مَنْ لَمْ يُواِخذْ ِبالْجَريرَةِ "؛ بدى ها را كنار مى اندازد و مواخذه نمى كند.
"وَ لَمْ يَهِْتكِ السِّتْرَ"؛ مواخذه نكرد و پرده ندريد. نه تنها مواخذه نكرد، بلكه ستر من را هم ندريد.
همه ى اينها در " يا مَنْ أظْهَرَالْجَميلَ " هست.
" يا عَظيمَ الْعَفِْو " خدايا چه كردى؟! گمان مى كردم جمال آوردى بعد ديدم كمال هم هست.
اين تعبير " أظْهَرَالْجَميلَ " را در قلبت وارد كن تا لذّت آن را ببرى.
طوباى محبت، مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى، كتاب يك _ مجلس دهم - صفحه ١٠٧