تاریخ و بهترین قاضی
----------------------------------------
خود تاریخ بهترین قاضی است
(معاویه و اهل تسنن)
دشمنان اسلام خودشان می دانند که معاویه منافق بود اسلام او به خاطرت ریاست و ثروت مسلمین بود و الا قلبا مسلمان نبود،
اما از معاویه به عنوان خاکریز اول، دفاع می کنند و می دانند که اگر این خاکریز را از دست بدهند باید تا آخرین خاکریز عقب نشینی کنند،
چنانچه خود معاویه می دانست اگر از بعضی افراد و اصحاب پیامبر ص دفاع نکند نمی تواند در مقابل علی ع بیستد و کسی حاضر نخواهد شد از معاویه فرمان برد پس لطفا به این متن توجه فرمایید:
اخیرا مولوی گرگیج در واکنش به سخنان برخی مسئولان در نکوهش معاویه، با معرفی معاویه به عنوان یکی از اصحاب پیامبر اکرم(ص) و ستایش از ۴۰ سال حکومت و زمامداری وی، خواستار احترام به مقدسات و شخصیت های مورد احترام اهل سنت شده است. برای پی بردن به جایگاه معاویه در بین اهل سنت، به بیان دیدگاه ابوحنیفه که یکی از پیشوایان چهار مذهب اهل سنت( حنفی ها) می باشد می پردازیم.
بیش از نیمی از مسلمانان جهان را سنّی های حنفی تشکیل میدهند که ابوحنیفه را امام خود میدانند. ابوحنیفه بیش از پنجاه سال از عمرش را در عصر حکمرانی بنیامیه سپری کرد و با بنیامیه بویژه شخص معاویه مخالف بود.
او در دوگانه علوی ـ اموی از موضع علی بن ابیطالب دفاع میکرد و معتقد بود هیچ کس با علی نجنگیده مگر آنکه حق با علی بوده است. آرزو میکرد که کاش در صفین بودم و به سپاه علی میپیوستم و با معاویه مبارزه میکردم!
او در پاسخ به سؤالی درباره جنگ صفین گفته است: «خونهای لشکریان معاویه، شمشیرهای ما را تطهیر کرد، پس چرا زبانهایمان را با بازگویی فضاحتها و رسواییهای آنان، تطهیر نکنیم»؟!
او از فرزند معاویه نیز بیزار بود و برای شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش اشک میریخت. حنفیان هنوز با تأسّی به اوست که برای ابیعبداللهع عزاداری میکنند (کتاب النقض عبدالجلیل قزوینی ص401 و 402.) و یکی از نخستین مقتلهای عاشورایی در زبان فارسی (روضة الشهداء) را عالم سنّی حنفی، ملاحسین کاشفی نوشته است!
ابوحنیفه از قیامهایی که علیه بنیامیه شکل میگرفت حمایت میکرد. قیام زیدبن علی علیه بنیامیه را به جنگ پیامبر بامشرکان بدر تشبیه میکرد و دههزار درهم به انقلاب زید کمک کرد تا در مبارزه بر علیه دودمان معاویه مورد استفاده قرار بگیرد! آنقدر از دودمان معاویه بیزار بود که تصمیم داشت به قیام زید بپیوندد اما چون امانتهای مردم در نزد او بود و از نظر فقهی معتقد بود هر کس زیر بار امانت مردم بمیرد به مرگ جاهلیت مرده، نتوانست به قیام زید بپیوندد! برای شهادت زید میگریست! در قیام یحیی بن زید بر علیه بنیامیه نیز، آشکارا مردم را به یاری او فرا میخواند.
امویان برای جذب او منصب قضا را به او پیشنهاد کردند اما وقتی با امتناع او مواجه شدند، او را زندانی کرده و یکصد تازیانه به او زدند! جلاد آنقدر ابوحنیفه را زده بود که وقتی نزد حاکم رفت، به او گفت ابو حنیفه مرد! (إن الرجل میّت) آثار شکنجه و داغ و شلاق آنچنان بر چهره ابوحنیفه وجود داشته، که احمد حنبل هرگاه به یاد آن فاجعه میافتاد میگریست!
پ ن:
البته دیدگاه ابی حنیفه، از نظر سیاسی و کلامی (امامت و خلافت اسلامی) با دیدگاه زیدیه مطابق است؛ یعنی ضمن پذیرش خلافت خلفای راشد و اعتقاد به افضلیت امام علی ع نسبت به عثمان، پس از ایشان خلافت معاویه را قبول نداشت و به امامت و خلافت امام حسن مجتبی ع معتقد بود و بعد از ان حضرت نیز امامت و خلافت را حق فرزندان فاطمه می دانست. با این حال وی برای خود استقلال در نظریه پردازی قائل بوده است و نمی توان وی را در اندیشه های فقهی و کلامی اش تابع اهل بیت ع دانست.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
مناقب الامام الاعظم ابیحنیفه، مکی
ابوحنیفه حیاته و عصره، محمد ابوزهرة
جایگاه اهل بیت علیه السلام از دیدگاه ابوحنیفه (پایان نامه)، محمدشفق خواتی.