از جمله:
1. وقتی مادری بر اساس ذوق مادرانه و فهم علمی خود اجازه می دهد کودک خردسالش، روی پارچه ای بنشیند و خودش غذا بخورد، اطرافیان، مادر را بی کفایت خوانده و مرتب از کثیف شدن لباس بچه ابراز نگرانی می کنند.
2. خانه های میزبانی که مهمان با کودک زیر سه سال دارد، پر از دکورهای شکننده و در دسترس است. در هر حالی که کودک در این سنین بسیار کنجکاو است و بهتر است محیط را امن کرد و کمتر مانع تحرک او شد.
3. اگر کودکی در جمع، اشتباه کوچکی کرد، همه مادر او را مقصر می دانند. مثلا اگر کودک دست خود را در بینی خود کند، آبروی والدین را به این امر طبیعی کودک گره می زنند.
4. اگر کودکی در جمع، نسبت به کسی اشتباهی کرد، توقع عمومی آن است که مادر، فرزندخود را کنترل کند. در حالی که اگر مادر بخواهد برای هر اشتباه کوچک به کودک تذکر صریح دهد، کم کم رابطه ی بین مادر و فرزند آسیب می بیند و ثمرات این آسیب تمام آینده ی کودک را در بر می گیرد. در حالی که بقیه می توانند با ظرافت، تذکرات لازم را به کودک دهند تا هوش اجتماعی اش تقویت شود و به قوه تمیز برسد.
5. اگر کودکی اشتباهی ولو بزرگ مرتکب شد، آن قدر شماتت می کنند که شخصیت کودک تحقیر می شود در حالی که باید کودک را کودک ببینند. ضمن راهنمایی، توان و درک محدودش را در نظر بگیرند.
6. افرادی که فرزند کوچک ندارند، مخصوصا مجردین، توجه نمی کنند که مادران نیز به رفع خستگی نیاز دارند، درحالی که اگر زمانی ولو اندک مسئولیت نگهداری از فرزند ان ایشان را به عهده بگیرند، توان ایشان بازیابی می شود. و شوق مادریشان دو چندان می شود.